مقالاتی از این دست، سبب می شود که در دوباره خوانی شاهنامه به درک بهتری از هر واژه ، مصرع، بیت، و بخش دست یابیم.
کاش می شد داستان های شاهنامه را جداگانه و هریک را در کتاب جبیبی مثل داستان های شکسپیر خریداری کرد و به همراه برد و خواند. این شاهنامه با آن همه صفحه و وزن و شکل و شمایل اش فقط به درد قفسه های تزئینی خانه ها و کتابخانه ها و کسانیکه دیوانه مطالعه اند می خورد. وقتی این شاهنامه ها را با این شکل و شمایل وزین می بینم در وحله اول زیبایی و چاپ زرکوب اش ذهن ام را در خود می گیرد «نه محتوای آن» و بعد به فکرم می رسد اگر روزی فرصتی دست دهد این کتاب را باید بخوانم. و هیچ وقت چنین فرصتی دست نمی دهد چون این کتاب قطور تر از آنست که در فرصت من بگنجد. مثلن کتاب رومئو و ژولیت یا اتللو ی شکسپیر را در جیبم می گذارم و در قطار می خوانم. اما شاهنامه را با این حجم و وزن که نمی شود همراه برد. نمی دانم توانسته ام با منظورم را بیان کنم یا نه.
فریدون گرامی داستان های شاهنامه جداگانه نوشته و چاب شده است. شاهنامه به صورت جیبی هم چاپ شده است در همین جا از آنها نوشته خواهد شد
شاهنامه ی خالقی مطلق و کزازی یک غکس هم ندارند آن شاهنامه هایی که شما از آن می گویید با آن عکس ها را حیف است بخوانبم چون عکس ها ممکن است خراب شوند.
اما جالب تر، نظر فریدون گرامی بود که پیشنهاد بدیعی فرمودن...
شاید هر کدوم ما به عنوان دوستداران فردوسی و شاهنامه بتونیم مسبب بشیم تا کسانی که دستی در ادبیات و ذوقی برای مجزا کردن ادیبانه قسمتهای مختلف شاهنامه دارن این کار رو انجام بدن.
مشابه بدعتی که عباس کیارستمی در دو کتاب حافظ و سعدی به سعی کیارستمی به گونه ای پست مدرن بکار بسته و خیلی از ایرانیها رو با سعدی و حافظ به معنای عمیقش پیوند داده و میشه گفت اونها رو از فال گرفتن با غزلیات حافظ و برداشتهای سطحی داشتن از عاشقانه های سعدی به معراج برده!
"قوم از شراب مست و ز منظور بی نصیب
من مست از او
من مست از او َ چنانکه نخواهم شراب را"
هرچند میدونم که این کار کیارستمی مخالف زیاد داره اما کدوم بدعتی در تاریخ زندگی،حیات و ادبیات بشر بوده که مخالف نداشته باشه!!
بسیار خواندنی بود .
مقالاتی از این دست، سبب می شود که در دوباره خوانی شاهنامه به درک بهتری از هر واژه ، مصرع، بیت، و بخش دست یابیم.
کاش می شد داستان های شاهنامه را جداگانه و هریک را در کتاب جبیبی مثل داستان های شکسپیر خریداری کرد و به همراه برد و خواند. این شاهنامه با آن همه صفحه و وزن و شکل و شمایل اش فقط به درد قفسه های تزئینی خانه ها و کتابخانه ها و کسانیکه دیوانه مطالعه اند می خورد. وقتی این شاهنامه ها را با این شکل و شمایل وزین می بینم در وحله اول زیبایی و چاپ زرکوب اش ذهن ام را در خود می گیرد «نه محتوای آن» و بعد به فکرم می رسد اگر روزی فرصتی دست دهد این کتاب را باید بخوانم. و هیچ وقت چنین فرصتی دست نمی دهد چون این کتاب قطور تر از آنست که در فرصت من بگنجد. مثلن کتاب رومئو و ژولیت یا اتللو ی شکسپیر را در جیبم می گذارم و در قطار می خوانم. اما شاهنامه را با این حجم و وزن که نمی شود همراه برد.
نمی دانم توانسته ام با منظورم را بیان کنم یا نه.
فریدون گرامی
داستان های شاهنامه جداگانه نوشته و چاب شده است. شاهنامه به صورت جیبی هم چاپ شده است
در همین جا از آنها نوشته خواهد شد
شاهنامه ی خالقی مطلق و کزازی یک غکس هم ندارند
آن شاهنامه هایی که شما از آن می گویید با آن عکس ها را حیف است بخوانبم چون عکس ها ممکن است خراب شوند.
بسیار پست جالبی بود
اما جالب تر، نظر فریدون گرامی بود که پیشنهاد بدیعی فرمودن...
شاید هر کدوم ما به عنوان دوستداران فردوسی و شاهنامه بتونیم مسبب بشیم تا کسانی که دستی در ادبیات و ذوقی برای مجزا کردن ادیبانه قسمتهای مختلف شاهنامه دارن این کار رو انجام بدن.
مشابه بدعتی که عباس کیارستمی در دو کتاب حافظ و سعدی به سعی کیارستمی به گونه ای پست مدرن بکار بسته و خیلی از ایرانیها رو با سعدی و حافظ به معنای عمیقش پیوند داده و میشه گفت اونها رو از فال گرفتن با غزلیات حافظ و برداشتهای سطحی داشتن از عاشقانه های سعدی به معراج برده!
"قوم از شراب مست و ز منظور بی نصیب
من مست از او
من مست از او
َ
چنانکه نخواهم شراب را"
هرچند میدونم که این کار کیارستمی مخالف زیاد داره اما کدوم بدعتی در تاریخ زندگی،حیات و ادبیات بشر بوده که مخالف نداشته باشه!!
درود به دوست گرامی، فریدون عزیز!
فردویس را حکیم گفته اند. و می دانید که انتساب و وصف کسی به "حکیم" قطعا گویای شرایط جامعی در فرد بوده است...
ممنون بانو
I'm shocked that I found this info so esaily.