ااِنگِلس و زبان و ادبیّات فارسی: نامه ای از اِنگِلس به مارکس
فریدریش انگلس
↓
کارل مارکس
چند هفته ایست که در پهنه ی ادبیات و هنر مشرق زمین غرق شده ام. از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته ام. آنچه تاکنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم، از یک سو نفرت ذاتی من به زبانهای سامی است و از سوی دیگر وسعت غیرقابل توصیف این زبان دشوار با حدود چهار هزار ریشه که در دو تا سه هزار سال شکل گرفته. برعکس، زبان فارسی، زبانی است بسیار آسان و راحت، اگر الفبای عربی نبود که همیشه پنج، شش حرف تقریباً یک صدا تلفظ می شوند و اِعراب نیز روی کلمه ها گذاشته نمی شود که دشواری هایی در خواندن و نوشتن به وجود می آورد. با این حال قول می دهم که در ۴۸ ساعت دستور زبان فارسی را فرا بگیرم. این هم به دلیل لجبازی با پیپر
(Pieper )
. اگر او خیلی مایل است که با من به رقابت برخیزد، این گوی و این میدان. زمانی را که برای فراگیری زبان فارسی در نظر گرفته ام حداکثر سه هفته است، حال اگر آقای پیپر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذعان می کنم که او در زمینه ی فراگیری زبان از من به مراتب بهتر است.
برای وایتلینگ
(Weitling)
بسیار متأسفم که فارسی نمی داند زیرا اگر آشنایی با این زبان داشت می توانست آن زبان جهانی را که در آرزو داشته، بیابد.
به عقیده من فارسی تنها زبانی است که در آن مفعول بی واسطه و باواسطه وجود ندارد.
درضمن، حافظ پیر خراباتی را به زبان اصلی خواندن، لذتی دارد که مپرس – اما «سر ویلیام جونز»، با عشق وافری کلمات زشت و رکیک را در اشعار حافظ بکار برده است و همان اراجیف را به عنوان مثال و شاهد در کتاب
Poesis Asiaticae Commentaräs
نقل کرده و به شعر یونانی درآورده است، جالب این جاست که او ترجمه ی همان کتابش را به زبان لاتین، ماوراء وقاحت و پر از سخنان زشت و رکیک خوانده و رعایت نکردن عفت کلام دانسته. بدون شک جلد دوم از مجموعه آثار جونز درباره ی اشعار عاشقانه برای تو بسیار سرگرم کننده خواهد بود. اما بخش ادبیات فارسی به لعنت ابلیس هم نمی ارزد.
بخشی از نامه ی انگلس به مارکس - ۶ ژوئن ۱۸۵۳
از: مجموعهی ِ آثار مارکس و انگلس
خاستگاه: رایان پیامی از فرشید ابراهیمی
ویراستار:
در این سخنان ِ اِنگِلس، دو گزافهگویی و یک برداشت ِ نادرست، به چشم می خورد. نه "دستور زبان فارسی" را میتوان " در ۴۸ ساعت"، فراگرفت و نه "زمان ِ لازم برای فراگیریی ِ زبان فارسی" را میتوان " حدّ ِ اکثر سه هفته" در نظر گرفت و نه جای ِ "مفعول ِ بهواسطه" و"مفعول ِ بیواسطه" در این زبان، خالی ست. همه ی ِ نامهای آمده پس از حرفهای ِ اضافهی ِ از، با، بدون ِ، به، بی، جز، در و اندر،"مفعول به واسطه"
(غیر ِ صریح) و همهی ِ نامهای آمده پیش از حرف ِ اضافهی ِ را، "مفعول ِ باواسطه" (صریح)اند.
درود. از این پست خیلی خوشم می یاد. من آگاهی از ارتباط میان شخصیت های مختلف رو دوست دارم. از توی این جور ارتباط ها خیلی چیزای خوبی گیرم می یاد. ممنونم مهربان! به ویژه که درباره ی زبان فارسی بود.
این دو تا شخصیت که لازم و ملزوم همند.
سپاس