سپاس گزارم روز زن را به همسر گرامی شما و ترانه ی نازنین هم شاد باش می گویم. برایتان عمری دراز در کنار آنها با شادی و تندرستی آرزومندم. امیدوارم در آن روز همه کارهای خانه را انجام داده و نگذاشته باشید که همسر گرام دست به سیاه و سفید بزند.
این که همسر گرامی دست به سیاه و سفید نزند در اختیار من نیست. چرا که حداقل می بایستی سر کار می رفت که رفت. سپندارمزگان در ایران تعطیل کاری نیست و خیلی از بانوان هم شاغلند.
کردهای خارج از ایران (ترکیه، عراق، سوریه) هفت سین نمیچینند و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر هم ندارند. تنها مراسم آنها فقط شب سال نو با شکوه بسیار برگزار میشود و چهار پنج روز را در دشت و صحرا به جشن و پایکوبی میگذرانند.
این چهار پنج روز پیش از سال نو است یا پس از آن؟ در ایران باستان ماهها سی روز بود و پنج روز را در پایان سال جشن می گرفتند.
ترکمن ها تا سی سال پیش هفت سین نمی چیدند ولی چند سالی هست که آنها هم هفت سین می چینند و خیلی خوششون هم میاد.
از آنجایی که به تازگی یعنی در چندسال اخیر خیلی وقت ها شده که حتا چارشنبه سوری در کردستان بوده ام، چارشنبه سوری هم آتش ها برپا می شود. در آنجا. این را محض گل روی رشاد نوشتم که فکر می کنم سالهاست چارشنبه سوری در کردستان نبوده. تا باشد روشن کردن آتش باشد. خداییش خیلی باشکوه است. آتش را می گویم. اصلن خیلی حق به جانب گذشتگان می دهم که قبل از شناختن خدایی یکه و تنها آن را می پرستیدند. ساعتها می شود نشست و آن را نگاه کرد. خانم پروانه. به نظر من پست بعدی را یکی دو روزی به یادداشت های چرکنویس بسپارید که ما اینجا قامنت های وزین بگذاریم. قول می دهم در برابر این لطف شما این شعرهایی که نوشته اید را بخوانم که شما به وبلاق وزینتان بچسبانید. میدانید هم عید است و هم روز زن است و هم ...... هم همه چیز.
کنسرت شاهنامه خوانی شهرام ناظری 19 تا 21 اسفند ماه نمایشگاه بین المللی تهران سالن میلاد http://www.iranconcert.com/
شهرام ناظری در باره قطعات این کنسرت گفت : دهها بیت از داستان ضحاک و قیام کاوه آهنگر برای این کنسرت برگزیده شده است.
بسیاری اعتقاد داشتند که اشعار شاهنامه ظرفیت و قابلیت اجرای صحنه ای و جذب مخاطب عام را ندارد و مانند اشعار حافظ و سعدی و حتی مولانا که بیشتر مورد استفاده ناظری بوده است نمی تواند بر روی آهنگها و تصانیف و قطعات ریتمیک بنشیند. اما کنسرتهای شاهنامه خوانی ناظری در جشنواره های متعدد نشان داد که اینچنین نبوده است و مخاطبان به خوبی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند.
فقط 18 تا بلیط روز شنبه مونده.. خوشحالم که اینقدر استقبال شده
خدا صد در دنیا و یک در عاقبت عوضتان بدهد. می دانید عاقبت آنقدر زیاد است که یکی اش هم خیلی زیاد است. میدانید یک درصد بهشت در زمانی بینهایت یعنی چقدر؟ انشالله رحمان صد در دنیا عوض بگیرید. اخرت را کی زنده و کی مرده. آهاییییی رشاد کجایی؟
هم چنین! آخر این روزهایی که همه منتظر بهار هستیم و دگرگونی طبیعت روزهایی که منتظریم انگاری یک اتفاق خوب بیفتد بهتره این برادرکشی بره در حاشیه که دلمان می گیرد.. ولی بوده و هست...
روز زن را در ابعاد جهانی، یعنی هشتم مارس، به شما تبریک میگویم. امیدوارم همان طور که همیشه شاد و سر بلند باشید. من چهار سالی هست که شما را می شناسم. یا شایدسه سال. از دوران وبلاق وزین قبلیم که این روزها دیگر نمی بینمش. کف های روی آب را که همیشه بوده اند را من یکی به فراموشی می سپارم و به هیچ وجه در حساب نمی آورم. شوخی هایی که گاه در پاسخ به کامنت های دوستان می نویسم به حساب یک زنگ تفریح بگذارید. این روزها نیاز زیادی به این زنگ تفریح ها داریم. به کوری چشم خیلی ها، بر هرچه مردم آزار است نعلت.
روز زن برای من همان اسفندگان است که روز زن و زمین با هم است و به نظرم خیلی پر معنا تر از این هشتم مارس است. اگر روزی انسان ها به به آرزوی خود یعنی مثلن آنچه شما می خواهید «دهکده جهانی» و یا بهشت و یا ... برسند دیگر هشتم مارس معنی ندارد ولی روز اسفندگان زیبایی و معنای خاصی دارد . البته در همان مفهوم اینکه هر دو نماد باروری و زایش هستند. و باید مراقب زمین باشیم و طبیعتا مراقب یکدیگر.
وقتی می بینیم ایرانی ها هشتم مارس را جشن می گیرند به خودم می گویم این غربی ها همه چیز را این روزها به ما دیکته می کنند: لباس پوشیدن، آهنگ گوش کردن، مو رنگ کردن... روز زن هم از سوی آنها به ما دیکته می شود.
جناب محسن خان (رگ خشم کردیام گل کرده ) ! درسته که تو این سالها کمتر در کردستان بودهام. ولی هنوز آنقدر کرد هستم که بیخبر نباشم. من نگفتم در کردستان ایران چهارشنبهسوری نمیگیرند. گفتم کردهای خارج از ایران. این را میتوانید از کانالهای کردی متوجه شوید. دلیل هم دارد که شاید در کامنتهای بعدی به آن هم برسیم. چهارشنبهسوری کردستان را هم خوب به یاد دارم، ولی خداییش آتش شب عیدش چیز دیگری بود.
در دو سه سال پیش در یکی از شبکه های تلویزیونی کردستان آن ور از مردم در مورد هفتسین میپرسیدند و میخواستند نام هفت خوراکی را که با سین شروع می شود نام ببرند. تنها یکی را میتونستند بگویند و دومی را سهروپی (کله پاچه) میگفتند. جایزه هم به دختر جوانی رسید که در کردستان ایران بزرگ شده بود.
این رسمها ایرانی (به طور کامل) هستند. ولی همهی آنها به همهی اقوام آن تعلق ندارد. در اطراف کرمان و یزد هم به جای چهارشنبهسوری مراسم جشن سده میگیرند.
سرکار خانم پروانه. آن چند روز پایکوبی در صحرا را بعد از روز عید و به مناسبت سبز شدن زمین میکنند.
در مورد روز زن تا حالا خودم را نگاه داشتم چیزی نگویم. راستش من با نامگذاری جنسیتی مخالفم. چرا که همه انسان هستیم و از نظر من برابر. اگر اجحافی به زنان میشود، در مقابل جفایی هم در حق مردان میشود. اگر امتیازی به مردان داده میشود، زنان هم در جایی دیگر برتری مییابند. منظورم از دیوانگان زنستز کوتهفکری نیست که بر برخی جوامع حکم میرانند، چون اینها انسانستیز هستند و با مردانی هم که برابری زن و مرد را میخواهند دشمنند. این تفاوتهای جنسیتی را بیشتر دستمایهی تبلیغات میدانم و دوست ندارم به آن دامن بزنم. کم نیستند زنانی که نه تنها همپایهی مردان، که بسیار والامرتبهتر هستند.
امروز هشتم مارس است شاید خوب نباشد این یادداشت را بنویسم ولی نمی توانم نگویم. این مطلب خاطره ای است که هیچ گاه از خاطر من دور نشد: در دوران راهنمایی برای بزرگداشت روز زن آقایی را که نه چهره ی او را به یاد دارم و نه نامش به مدرسه دعوت کرده بودند تا برای ما از جایگاه و مقام و منزلت زن سخن بگوید و او خیلی داد سخن داشت که بله، زن چنین است و چنان است. از دامن زن مرد به معراج می رود و بهشت زیر پای مادران است و .... آن روزها که تازه جنگ ایران و عراق به پایان رسیده بود، شاید هم هنور تمام نشده بود الان یادم نیست. او گریزی به جنگ و صدام و ... زد. در میان سخنانش خیلی پرشور و با صدای بلند وقتی خواست صدام را وصف کند گفت: "همین صدام پست تر از زن...!"
رشاد منو ببخش. من چشمام تازگیا با وجود دو عینک دور و نزدیک باباقوریه. یکی از رسم هایی که به تازگی هست و در سنندج شاهد آن هستیم آتش افروزی بر بالای کوه ابیدر مشرف به شهر سنندج است. که یک سری جوان رعنا معلوم نیست از کجا یکهو و در طرفه العینی و به دور از چشم اجانب بوته های از پیش آماده ای را در دامنه کوه آتش می زنند و در میروند. و همه شهر یک کلمه سوزان و آتشین را می بینند.
خب اگر با نام گذاری جنسیتی مخالف باشیم با نام گذاری شغلی هم مخالف باشیم. چرا که بسیاری از مشاغل روزی برای خودشان ندارند. روزهایی که داریم این هاست کودک، معلم، کارگر، مهندس،........ داریم بازم؟ خب مثلن روز آرایشگر ، روزنامه فروش، کتابفروش، دکتر و خیلی های دیگر را نداریم. بیاییم و از بیخ و بن همه را بریزیم دور؟
خیلی دلم می خواست در جشن اسفندگان باشم و نشد، حالا امروز به لطف شما می بینم حداقل گفته ها و سخنرانی ها را از دست نداده ام ممنون پروانه جان خیلی زیاد
چای همه ی دوستان را خالی کردیم. آنجا میان جمع دانشجویان با آن همه شوق و استعداد بسیار بسیار زمان خوبی را سپری کردیم.
نویسنده و کارگردان ومجری آرش یک تن بود .
روز زن ایرانی بر شما مبارک باد.
سپاس گزارم
روز زن را به همسر گرامی شما و ترانه ی نازنین هم شاد باش می گویم. برایتان عمری دراز در کنار آنها با شادی و تندرستی آرزومندم.
امیدوارم در آن روز همه کارهای خانه را انجام داده و نگذاشته باشید که همسر گرام دست به سیاه و سفید بزند.
این که همسر گرامی دست به سیاه و سفید نزند در اختیار من نیست. چرا که حداقل می بایستی سر کار می رفت که رفت. سپندارمزگان در ایران تعطیل کاری نیست و خیلی از بانوان هم شاغلند.
اصلن مطرح نیست چه برسه به تعطیل
درود. روز اول خیلی زود فایل ها رو دانلود کردم که گوش بدم و برگردم ولی هنوز هم موفق نشدم. نمی خواستم یادداشتی سرسرکی بنویسم اما طاقت نیاوردم...
درود
امروز خیلی تو فکرت بودم . می گفتم حتمن داره خونه تکونی می کنه و سرش شلوغه
دیروز هفت دانه ی خوراکی را خیساندم برای سبز ه ی هفت سین.
چرا شاهنامه خوانی تعطیله پروانه بانو؟!
چه خوب که مشتاقی فلورا جان خوشحالم.. همین یکی دو روزی داستان بعدی را می خوانیم
ما می خواهیم امسال هفت شین راه بیندازیم.
هفت شین را شاید سی سال پیش در خانه ی یکی از مردان نیکی که از دنیا رفته دیدم. باید بپرسم آیا فرزندانش هم هفت شین می چینند.
«شین» های شما چه خصوصیاتی دارند؟
خب مشهورترین شین اش شراب است.
خوب بقیه شو میتونم حدس بزنم
شربت آلبالو- شربت به لیمو- شربت پرتقال...
نخیر. هفت گیلاس شراب. یا شراب و یکی از این شربت ها با شیرینی و سبزی از نوع شمبلیله. این شد چارتا.
شمع و شکلات و شاهنامه هم میشه باقیش.
شین های شما قانون ندارد! کتاب و خوراکی و روییدنی همه چی قاطیشه!
از سبزیجات به جز شنبلیله ، شوید هم می توانید بگذارید پای سفره
سین ساغر بس بود ای ترک ما را روز عید
گر نباشد هفت سین رندان دُردآشام را
گشتی زدم و شعر را یافتم خواندم . شعر قشنگیست دستتون درد نکنه
راست می گید. شکلات خیلی هخامنشی نیست. شوید را می شود به جای آن گذاشت.
جایی خواندم هفت سین از زمان قاجار وارد سنتها شده دارم می گردم ببینم رد پای هفت سین تا کجاست.
یه درویش تو فامیلهای دور ما همیشه هفت شین می چید.
کردهای خارج از ایران (ترکیه، عراق، سوریه) هفت سین نمیچینند و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر هم ندارند. تنها مراسم آنها فقط شب سال نو با شکوه بسیار برگزار میشود و چهار پنج روز را در دشت و صحرا به جشن و پایکوبی میگذرانند.
این چهار پنج روز پیش از سال نو است یا پس از آن؟
در ایران باستان ماهها سی روز بود و پنج روز را در پایان سال جشن می گرفتند.
ترکمن ها تا سی سال پیش هفت سین نمی چیدند ولی چند سالی هست که آنها هم هفت سین می چینند و خیلی خوششون هم میاد.
از آنجایی که به تازگی یعنی در چندسال اخیر خیلی وقت ها شده که حتا چارشنبه سوری در کردستان بوده ام، چارشنبه سوری هم آتش ها برپا می شود. در آنجا.
این را محض گل روی رشاد نوشتم که فکر می کنم سالهاست چارشنبه سوری در کردستان نبوده.
تا باشد روشن کردن آتش باشد. خداییش خیلی باشکوه است. آتش را می گویم.
اصلن خیلی حق به جانب گذشتگان می دهم که قبل از شناختن خدایی یکه و تنها آن را می پرستیدند.
ساعتها می شود نشست و آن را نگاه کرد.
خانم پروانه. به نظر من پست بعدی را یکی دو روزی به یادداشت های چرکنویس بسپارید که ما اینجا قامنت های وزین بگذاریم. قول می دهم در برابر این لطف شما این شعرهایی که نوشته اید را بخوانم که شما به وبلاق وزینتان بچسبانید.
میدانید هم عید است و هم روز زن است و هم ...... هم همه چیز.
دوستان شاهنامه را در یادداشت پیشین بخوانند.
هفت سین دانشکده ادبیات:
دکتر کزازی: سهراب، سیاوش، سبیل، سالار شکوه آیین ناخن خشکه(ترجمه استاد از نام خودشان، میرجلالالدین کزازی؟!)سنگاب(۵)، سوفار، سبزی پلو با ماهی
http://adabiateallameh.persianblog.ir/
کنسرت شاهنامه خوانی شهرام ناظری
19 تا 21 اسفند ماه
نمایشگاه بین المللی تهران سالن میلاد
http://www.iranconcert.com/
شهرام ناظری در باره قطعات این کنسرت گفت : دهها بیت از داستان ضحاک و قیام کاوه آهنگر برای این کنسرت برگزیده شده است.
بسیاری اعتقاد داشتند که اشعار شاهنامه ظرفیت و قابلیت اجرای صحنه ای و جذب مخاطب عام را ندارد و مانند اشعار حافظ و سعدی و حتی مولانا که بیشتر مورد استفاده ناظری بوده است نمی تواند بر روی آهنگها و تصانیف و قطعات ریتمیک بنشیند. اما کنسرتهای شاهنامه خوانی ناظری در جشنواره های متعدد نشان داد که اینچنین نبوده است و مخاطبان به خوبی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند.
فقط 18 تا بلیط روز شنبه مونده..
خوشحالم که اینقدر استقبال شده
خدا صد در دنیا و یک در عاقبت عوضتان بدهد. می دانید عاقبت آنقدر زیاد است که یکی اش هم خیلی زیاد است. میدانید یک درصد بهشت در زمانی بینهایت یعنی چقدر؟ انشالله رحمان صد در دنیا عوض بگیرید. اخرت را کی زنده و کی مرده.
آهاییییی رشاد کجایی؟
هم چنین!
آخر این روزهایی که همه منتظر بهار هستیم و دگرگونی طبیعت
روزهایی که منتظریم انگاری یک اتفاق خوب بیفتد
بهتره این برادرکشی بره در حاشیه که دلمان می گیرد.. ولی بوده و هست...
روز زن را در ابعاد جهانی، یعنی هشتم مارس، به شما تبریک میگویم. امیدوارم همان طور که همیشه شاد و سر بلند باشید.

من چهار سالی هست که شما را می شناسم. یا شایدسه سال. از دوران وبلاق وزین قبلیم که این روزها دیگر نمی بینمش.
کف های روی آب را که همیشه بوده اند را من یکی به فراموشی می سپارم و به هیچ وجه در حساب نمی آورم.
شوخی هایی که گاه در پاسخ به کامنت های دوستان می نویسم به حساب یک زنگ تفریح بگذارید.
این روزها نیاز زیادی به این زنگ تفریح ها داریم.
به کوری چشم خیلی ها، بر هرچه مردم آزار است نعلت.
روز زن برای من همان اسفندگان است که روز زن و زمین با هم است و به نظرم خیلی پر معنا تر از این هشتم مارس است.
اگر روزی انسان ها به به آرزوی خود یعنی مثلن آنچه شما می خواهید «دهکده جهانی» و یا بهشت و یا ... برسند دیگر هشتم مارس معنی ندارد ولی روز اسفندگان زیبایی و معنای خاصی دارد . البته در همان مفهوم اینکه هر دو نماد باروری و زایش هستند. و باید مراقب زمین باشیم و طبیعتا مراقب یکدیگر.
وقتی می بینیم ایرانی ها هشتم مارس را جشن می گیرند به خودم می گویم این غربی ها همه چیز را این روزها به ما دیکته می کنند: لباس پوشیدن، آهنگ گوش کردن، مو رنگ کردن... روز زن هم از سوی آنها به ما دیکته می شود.
به هر حال برای تبریک سپاسگزارم.
جناب محسن خان (رگ خشم کردیام گل کرده
) ! درسته که تو این سالها کمتر در کردستان بودهام. ولی هنوز آنقدر کرد هستم که بیخبر نباشم. من نگفتم در کردستان ایران چهارشنبهسوری نمیگیرند. گفتم کردهای خارج از ایران. این را میتوانید از کانالهای کردی متوجه شوید. دلیل هم دارد که شاید در کامنتهای بعدی به آن هم برسیم. چهارشنبهسوری کردستان را هم خوب به یاد دارم، ولی خداییش آتش شب عیدش چیز دیگری بود.
در دو سه سال پیش در یکی از شبکه های تلویزیونی کردستان آن ور از مردم در مورد هفتسین میپرسیدند و میخواستند نام هفت خوراکی را که با سین شروع می شود نام ببرند. تنها یکی را میتونستند بگویند و دومی را سهروپی (کله پاچه) میگفتند. جایزه هم به دختر جوانی رسید که در کردستان ایران بزرگ شده بود.
این رسمها ایرانی (به طور کامل) هستند. ولی همهی آنها به همهی اقوام آن تعلق ندارد. در اطراف کرمان و یزد هم به جای چهارشنبهسوری مراسم جشن سده میگیرند.
سرکار خانم پروانه. آن چند روز پایکوبی در صحرا را بعد از روز عید و به مناسبت سبز شدن زمین میکنند.
در مورد روز زن تا حالا خودم را نگاه داشتم چیزی نگویم.
راستش من با نامگذاری جنسیتی مخالفم. چرا که همه انسان هستیم و از نظر من برابر. اگر اجحافی به زنان میشود، در مقابل جفایی هم در حق مردان میشود. اگر امتیازی به مردان داده میشود، زنان هم در جایی دیگر برتری مییابند. منظورم از دیوانگان زنستز کوتهفکری نیست که بر برخی جوامع حکم میرانند، چون اینها انسانستیز هستند و با مردانی هم که برابری زن و مرد را میخواهند دشمنند. این تفاوتهای جنسیتی را بیشتر دستمایهی تبلیغات میدانم و دوست ندارم به آن دامن بزنم. کم نیستند زنانی که نه تنها همپایهی مردان، که بسیار والامرتبهتر هستند.
دمتون گرم.
امروز هشتم مارس است شاید خوب نباشد این یادداشت را بنویسم ولی نمی توانم نگویم. این مطلب خاطره ای است که هیچ گاه از خاطر من دور نشد:
در دوران راهنمایی برای بزرگداشت روز زن آقایی را که نه چهره ی او را به یاد دارم و نه نامش به مدرسه دعوت کرده بودند تا برای ما از جایگاه و مقام و منزلت زن سخن بگوید و او خیلی داد سخن داشت که بله، زن چنین است و چنان است. از دامن زن مرد به معراج می رود و بهشت زیر پای مادران است و .... آن روزها که تازه جنگ ایران و عراق به پایان رسیده بود، شاید هم هنور تمام نشده بود الان یادم نیست. او گریزی به جنگ و صدام و ... زد. در میان سخنانش خیلی پرشور و با صدای بلند وقتی خواست صدام را وصف کند گفت:
"همین صدام پست تر از زن...!"
دروغ آفت این سرزمین!!
رشاد منو ببخش. من چشمام تازگیا با وجود دو عینک دور و نزدیک باباقوریه.
یکی از رسم هایی که به تازگی هست و در سنندج شاهد آن هستیم آتش افروزی بر بالای کوه ابیدر مشرف به شهر سنندج است. که یک سری جوان رعنا معلوم نیست از کجا یکهو و در طرفه العینی و به دور از چشم اجانب بوته های از پیش آماده ای را در دامنه کوه آتش می زنند و در میروند. و همه شهر یک کلمه سوزان و آتشین را می بینند.
خب اگر با نام گذاری جنسیتی مخالف باشیم با نام گذاری شغلی هم مخالف باشیم. چرا که بسیاری از مشاغل روزی برای خودشان ندارند.
روزهایی که داریم این هاست
کودک، معلم، کارگر، مهندس،........ داریم بازم؟
خب مثلن روز آرایشگر ، روزنامه فروش، کتابفروش، دکتر و خیلی های دیگر را نداریم. بیاییم و از بیخ و بن همه را بریزیم دور؟
http://www.youtube.com/v/vxFFZOe2haY?fs=1&hl=en_US&rel=0