با درود امید به اینکه حالتون خوب باشه این بارم فقط می تونم بگم از این مطلبتونم لذت بردم دیگه جای تعریف نذاشتین فقط می تونم بگم ممنونم راستی خواستم شاهنامه بخونم از اول تا آخرش اما یه خورده برام سخته چیکار کنم ممنون بدرود
گلعذاری ز گلستان جهان مار ا بس
مازیار گرامی این پیامت برای همه ی یادداشت های شاهنامه خوانی مرا بس.
نکته بینی شما بانوی فرهیخته بس با ظرافت طبع شاعر طناز ٬ سعدی ٬ همگونی دارد آنچنان که گمان می کنم قطراتی از خون ایشان به دلایلی در رگهای شما جاری باشد. والله اعلم !
به به یار مهربان.
این بیت رو سعدی مخصوص زن باگذشت و بزرگی مثل تو گفته:
این شعری را که برای کسی اینجا نوشته ای تکمیل می کنم گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس, زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس هرچند، ما چیزی گفتیم شما باور نکنید. ما خیلی چیزهای دیگری غیر از این گلغذار می خواهیم. نمی دهند؟ می گیریم. ارواح عمه مبارکشان.
اگر آنها دنباله ی این غزل را به روی خودشان می آورند:
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین کاین اشارت زجهان گذران ما را بس
درود بر شما... من بسیاری از اشعار سعدی را دوست دارم ولی نمی دانم چرا هرگاه که می خواهم به سراغ آنها بروم حسی از جنس غربتی خاص و بغضی سخت گلویم را می فشارد ... گاهی از عمق درک بخی معانی در اشعار او دچار حالتی می شوم که عرصه برایم تنگ می شود ...
مقدار یار هم نفس چون من نداند هیچ کس ماهی که بر خشک اوفتد قیمت شناسد آب را
سعدیا !چون تو کجا نادره گفتاری هست ؟
دوست گرامی شعرهای سعدی با شکل به ظاهر آسانشان، بسیارژرف هستند شما درست می گویید فهم شان عرصه را تنگ می نمایند. حتی نوشته های طنز آمیزش حکیمانه است. از همراهی شما سپاسگزارم
با درود
امید به اینکه حالتون خوب باشه
این بارم فقط می تونم بگم از این مطلبتونم لذت بردم
دیگه جای تعریف نذاشتین
فقط می تونم بگم ممنونم
راستی خواستم شاهنامه بخونم
از اول تا آخرش
اما یه خورده برام سخته
چیکار کنم
ممنون
بدرود
گلعذاری ز گلستان جهان مار ا بس
مازیار گرامی
این پیامت برای همه ی یادداشت های شاهنامه خوانی مرا بس.
با آرزوی به روزی برای میهن مان
درود بر شما... بامازیار موافقم.
درود بر تو دوست گرامی
نکته بینی شما بانوی فرهیخته بس با ظرافت طبع شاعر طناز ٬ سعدی ٬ همگونی دارد آنچنان که گمان می کنم قطراتی از خون ایشان به دلایلی در رگهای شما جاری باشد.
والله اعلم !
به به یار مهربان.
این بیت رو سعدی مخصوص زن باگذشت و بزرگی مثل تو گفته:
زن خوب فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
دنباله ش باشه بعد...
این شعری را که برای کسی اینجا نوشته ای تکمیل می کنم
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس,
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
هرچند، ما چیزی گفتیم شما باور نکنید.
ما خیلی چیزهای دیگری غیر از این گلغذار می خواهیم.
نمی دهند؟
می گیریم.
ارواح عمه مبارکشان.
اگر آنها دنباله ی این غزل را به روی خودشان می آورند:
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت زجهان گذران ما را بس
دست از گلعذار شما بر می داشتند
شیر حکایت حال و روزشان است
درود بر شما... من بسیاری از اشعار سعدی را دوست دارم ولی نمی دانم چرا هرگاه که می خواهم به سراغ آنها بروم حسی از جنس غربتی خاص و بغضی سخت گلویم را می فشارد ... گاهی از عمق درک بخی معانی در اشعار او دچار حالتی می شوم که عرصه برایم تنگ می شود ...
مقدار یار هم نفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت شناسد آب را
سعدیا !چون تو کجا نادره گفتاری هست ؟
دوست گرامی
شعرهای سعدی با شکل به ظاهر آسانشان، بسیارژرف هستند شما درست می گویید فهم شان عرصه را تنگ می نمایند. حتی نوشته های طنز آمیزش حکیمانه است.
از همراهی شما سپاسگزارم
راستی من پاسخ برخی یادداشت های ارزشمند شما را در بهارانه ام می گذارم... نمی دانم می خوانید یا نه؟
همیشه می خوانمشان.
با سپاس