گیسو بُران
نگاهم را
به راهت برنمیدوزم
که مژگانم
پیشتر بخیه زدهاند
تار و پود پلکهایم را
بر بیراهههایی که تو را از من دور میکنند
آه سهراب من!
قبای سبز چل تکهات
تعبیر کدامین حرز بر بازوان عریانت خواهد بود؟
امروز،
تمام گردآفریدان شهر من
در ماتمت
گیسو به خون خضاب میکنند و به باد میدهند
و برگ برگ اقاقیها را
به سخاوت زخمهای تنت میهمان خواهند کرد
آه سهراب من!
بوی زیتون کال چشمان و شراب تازهی تنت
بیداد میکند
شهرزاد
بیست و سوم تیر ماه 1388
سلام . چقدر زیباست این شعر . مرسی از شما و البته صد درود هم بر شهرزاد عزیز که مثل همیشه غوغا کرده ...
در مورد عکس مثل همیشه لطف داشته ای پروانه جان و چقدر اینجا که هست دوستش دارم !
الله و اکبر.
دست مریزاد خانم شهرزاد.
دستم زودتر از مغزم کلیک ماوس را زد و نشد که بنویسم:
دست مریزاد خانم فرناز.
شعر خیلی زیبایی بود مخصوصا تشبیه سهراب به این شکل: " بوی زیتون کال چشمان و شراب تازه تنت ... بیداد می کند"
افرین شهرزاد
درود بر بانو " اسماعیل زاده " گرامی
"سـهراب "راهت را پایانی نیست آنگونه که شعر را پایانی نبود.
بیسار بجا و زیبا بود .
___
بابا تاخیر پوزش می خواهم / گرفتارم بیش از هر گرفتـاری...!
سبــــــــز باشیــــــــــــد
از رویت ماه هبوط کردهایم
به سرزمینی که مادرانمان
در پی اجساد فرزندان ِ مقتول
سلاخخانههای شهر را
یک به یک
با نگاهی ناباور
گریستهاند.
پروانه جان
سپاسگزارم که با لطف همیشگیتان فرصت خوانده شدن این نوشته را کنار یکی از عکسهای همیشه قشنگ فرناز برایم فراهم کردید. از اظهار لطف دوستان هم بسیار سپاسگزارم.
به امید روزهای بهتر: به خاک اگر چه میریزند، سحر دوباره برمیخیزند...
بغضی گلویم را فشار می دهد که نمی توانم پاسخی بنویسم
به امید بهروزی
برای جلوگیری از افزایش ثروت کودتا چییان در بانک تات حساب باز نکنید لطفا این مطلب را در وبلاگ خود بنویسید برای اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه کنید(در حاشی های صفحه به دنبال این مطلب بگردید)
www.peiknet.com
با فیلتر شکن
سهراب اسطوره ای بود که با بر خاک ریختن خون سهراب های واقعی در میادین واقعی کارزار به واقعیت تبدیل شد .
و راویان این اسطوره شهرزادهایی هستند که نه هزار و یک شب ٬ که هزاران شب و روز دیگر سوز پروانه وار دل مادران ایرانی بر گرد شمع همیشه روشن آزادگی را روایت خواهند کرد.
پاینده ایران و ایرانی