با درود امید به اینکه شادو سرحال باشین نمیدونم چی بگم ولی اینو بگم که من هر بار می ام اینجا با یه نگاه تازه اشنا میشم این دیدتون به داستانها وتاریخ واقعا قشنگه ممنون بدرود
مازیار گرامی داستان اسفندیار «پرآب چشم» است. نمی دانم آغاز داستان رستم و اسفندیار را خوانده ای؟ همان چند بیت برای شرح این ترازدی کافی است.
بسیار خوشحالم که با هر بار آمدن به اینجا با نگاهی تازه آشنا می شوی . همین برای نوشتن من در اینجا بس است.
امروز اصلن حال خوبی ندارم.
به امید به روزی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
درود بر شما... بخش مناسب و جالبی را انتخاب کرده بودید ... به راستی که این شاهنامه در وصف نمی آید . یاد فردوسی ی بزرگ گرامی باد.
در ستایش شجاعت...
و گفتی که ابری برآمد سیاه
ببارید آتش بر آن رزمگاه
آفرین بر شما
مطالب بسیار جذاب و شیرین است
ولی چرا بیچاره اسفندیار
با درود
امید به اینکه شادو سرحال باشین
نمیدونم چی بگم ولی اینو بگم که من هر بار می ام اینجا با یه نگاه تازه اشنا میشم
این دیدتون به داستانها وتاریخ واقعا قشنگه
ممنون
بدرود
مازیار گرامی
داستان اسفندیار «پرآب چشم» است. نمی دانم آغاز داستان رستم و اسفندیار را خوانده ای؟ همان چند بیت برای شرح این ترازدی کافی است.
بسیار خوشحالم که با هر بار آمدن به اینجا با نگاهی تازه آشنا می شوی . همین برای نوشتن من در اینجا بس است.
امروز اصلن حال خوبی ندارم.
به امید به روزی