نشست "جستجوی مولانا در حافظ" عصر دیروز با حضور سعید حمیدیان، علی محمد حق شناس و بهاءالدین خرمشاهی در شهرکتاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این نشست سعید حمیدیان با اشاره به اینکه مولانا از هر جهت شاعری است که کسی به پای او نمی رسد، گفت: اغلب شاعران معاصر چون نادر نادرپور یا حتی سهراب سپهری از اشعار مولانا الهام گرفته اند؛ به طوری که ردپای شعری این شاعر را در آثار این افراد می توان مشاهده کرد.
مولانا جز رجال دینی به ستایش درباریان وقت نپرداخت
وی افزود: مولانا به معنای واقعی شاعری است که حتی واژگانش در غزل دامنه گسترده ای دارد و گاه حتی فراتر از گونه های فارسی پیش می رود؛ تا جایی که واژگانی از هرات، خراسان و... در اشعار او قابل مشاهده است. اساسا ابیات وی خوش آهنگ و ترکیباتی که به کار می برد از ویژگی امتزاج برخوردار است. بنابراین نمی توان شاعری را یافت که به اندازه او در بکارگیری این ترکیبات شهامت داشته باشد. مولانا در قرن هفتم تا جایی که زبان فارسی پتانسیل دارد به ساخت ترکیبات می پردازد.
حمیدیان تصریح کرد: یکی از ویژگی های شعری مولانا تنوعی است که در غزل به کار می گیرد. اساسا تنوع به دو گونه بیرونی و درونی تقسیم می شود اما هرچه در شعر مولانا جلوتر می رویم درمی یابیم که او به هر دو گونه دست یافته است. طیف مضامین غزل های مولانا نیز به واسطه همین تنوع، مبسوط است به طوری که در شعر مولانا شاهد انواع غزل ها چون غزل هایی در ارتباط با گوشه های مختلف موسیقی، غزل مرثیه، غزل عیدانه، غزل جشن نامه، بهاریه و مدح هستیم. البته مولانا هرگز جز رجال دینی به ستایش درباریان وقت نپرداخت.
این محقق ادبی با بیان اینکه مخاطب در اشعار مولانا همواره درحال تغییر است ادامه داد: روی سخن مولانا در شعر گاه به سمت مخاطب خاص و گاه مخاطب عام حرکت می کند. این نیز می تواند شاخصه ای برای وی تلقی شود که در زمان او کمتر شاعری به این امر مبادرت ورزیده است.
می توان از حافظ و مولانا به عنوان هنرمندانی سورئالیست یاد کرد
سپس بهاءالدین خرمشاهی درباره ویژگی های غزل های حافظ در قیاس با اشعار مولانا خاطرنشان کرد: ما با نوعی تنوع معنایی در غزل حافظ روبرو هستیم که آن را می توان جزء خصیصه شعری او محسوب کرد. به طور کلی می توان از حافظ و مولانا به عنوان هنرمندانی سورئالیست یاد کرد زیرا تکثر و تنوعی معنایی در شعر این دو موج می زند و هردوی اینها با تکیه بر ناخودآگاه خود به سرایش شعر می پردازند.
این حافظ پژوه تصریح کرد: از اینها گذشته تاثیر و الهام این دو از قرآن کریم را نمی توان نادیده گرفت. من معتقدم مولانا در شعر گوهر می پاشد و حافظ گوهر می تراشد اما اینکه چطور می توان ثابت کرد که حافظ، اشعار مولانا را می خوانده، چندان کار ساده ای نیست.
وی اضافه کرد: مثنوی یکی از بزرگترین عرفان نامه های جهان به شمار می رود و من تصورم بر این است که حافظ حتما با این اشعار آشنایی داشته است. ما در شعر مولانا نوعی آرایه پردازی و در شعر حافظ انضباط فکری مشاهده می کنیم.
در ادامه مراسم بهاء الدین خرمشاهی با قرائت اشعار حافظ و مولانا به تبیین خصوصیات مختلف زبانی و کلامی این دو شاعر پرداخت.
حافظ فقط از شعر مولانا تاثیر نگرفته است
سپس دکتر علی محمد حق شناس درباره تاثیر حافظ از مولانا گفت: من علیرغم اینکه معتقدم صورت و محتوا در شعر از یکدیگر منفک نیستند اما به نظرم می بایست محتوا و صورت شعری این دو را بررسی کرد. برخی مبانی نظری حکایت از این دارد که حافظ در شعر خود واقعا از مولانا تاثیر گرفته است. حتی ما در بطن شعر حافظ می توانیم ردپایی از شعر مولانا را مشاهده کنیم. اما اگر در محتوا و در چارچوب نظریه بینامتنیت دقیق شویم، می بینیم که از بسیاری جهات نمی توان مچ حافظ را گرفت و او را متاثر از اشعار مولانا دانست.
حق شناس اضافه کرد: بینامتنیت رابطه ای است که بین یک متن و کلیه متون پیش از آن مطرح می شود. شعر حافظ باید در بطن متون قرار گیرد تا شناخته شود. به هر حال نمی توان به طور قاطع بیان کرد که حافظ از مولانا در چارچوب محتوا کمک و تاثیر گرفته است چون هر دو اینها در یک فضای فرهنگی و عرفانی به سر می بردند. درواقع هرچه از این فضا در اختیار مولانا بوده، حافظ نیز داشته است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: می توان این طور نتیجه گرفت که مولوی و حافظ هر دو از یک آبشخور فرهنگی نشات گرفته بودند. پس در چنین وضعی با همان تشابهی که میان محتوای شعر حافظ و مولانا وجود دارد، نمی توان گفت حافظ منحصرا از متون مولانا کمک گرفته است بلکه تاثیرپذیری حافظ از متون متعدد پیشین خود بوده و او فقط از اشعار مولانا استفاده نکرده است.