واقعی ولی داستان خیالی است . در این فیلم هنرپیشگان در نقش های نیچه،یوزف برویر از پایه گذاران علم روانکاوی ،فروید و سالومه بازی می کنند حکایت از بیماری سخت و راه درمان حکایت از اراده و اندیشه انسان و حکایت از قدرت دوستی است مهم تر از همه آشنایی با نیچه را در بر دارد. نیچه هیچگاه با یوزف برویر ملاقات نکرده است ولی نویسنده با قدرت بالایی این داستان را خلق کرده است.
این فیلم به شناخت نیچه نیز بسیار کمک می کند.
باسلام،
اگر به آینده پژوهی علاقمند هستید، از این وب سایت دیدن فرمایید:
http://www.futuresdiscovery.com
سلام
خسته نباشید
به قول شما باید فیلم جالبی باشد
ولی با این که فلسفه شیرین است اما تعاریف هر روز در حال تغییرند و گاها آنهائی که در زمانشان برترین بودند به بدترین تبدیل می شوند . این خاصیت فلسفه است که همواره برتر از فیلسوف ظاهر می شود
بدرود
سلام
فیلم را که دیده ام. کتاب باید خواندنی باشد روز گذشته کتابش به دستم رسید به زودی می خوانمش.
خب نقد فیلم را شروع کنید و یواش یواش به فیلمامون هم نظر لطفی بیاندازید چرخش کیبوردی در آنجا بکنید.
در مورد نیچه خیلی وقت است که میخواهم چیزی در جایی بنویسم. فرصت نمیشود.
نیچه را من دوست ندارم. بسیار بدبین است. و متاسفانه جوانان این دوره از تاریخ ما هم مرجع تقلیدشان نیچه است و تا حرفی بزنی فورن یک فاکت از نیچه میاورند که: نه نیچه میگه.....
در مورد نیچه زیاد نوشته و می نویسند. حتی نظرات متفاوتی و گاه ضد و نقیض در مورد او گفته شده و می شود . به هر حال فیلسوف مطرحی است .وباید آثار و نقدهای بر او و آثارش را مطالعه کرد.
همین چند وقت پیش بین داریوش آشوری و سعید حنایی کاشانی سر تعبیر جمله ی "به سراغ زن اگر می روی تازیانه را فراموش نکن "بحثی در سایت رادیو زمانه بالا گرفته بود که کاملن دو برداشت متفاوت داشتند
دکتر حامد فولاوند نیچه را عارف می داند.
این سخن شما در مورد بدبینی نیچه باعث شد که در مورد بدبین بودن یا نبودن نیچه حتمن پستی را اختصاص دهم
ولی نیچه بر من اثر بدبینی ندارد
اینکه جوانان به مطالعه ی فلسفه علاقه مند هستند امر خوبی است و باعث می شود بیشتر نسبت به اطرافشان فکر کنند خوب وقتی فاکت می آورند حتمن پاسخی هم مقابلشان وجود دارد.
در مورد وبلاگ فیلم هم چشم . ولی نمی توانم زیاد فعال باشم چون سوادش را ندارم.و پس از مدتی مشمول اخراج خواهم شد.
دکتر اروین یالوم در 13 ژوئن 1931، در شهر واشنگتن دیسی از والدینی به دنیا آمد که از مرز روسیه و لهستان مهاجرت کرده بودند. نخستین نوشتههای او، مقالاتی علمی بود که در ژورنالهای علمی منتشر شد. کتاب نخست او، «نظریه و عمل در رواندرمانی گروهی»، به طور گستردهای در درمانگران مخاطب یافت (هفتصدهزار نسخه) و به دوازده زبان ترجمه شد.
نوشتههای مشهور دیگر او عبارت است از «رواندرمانی وجودی» و «رواندرمانی گروهی بالینی.» اما بعد از این چند اثر تخصصی، به منظور آموزش جنبههای مختلف درمان وجودی، به زبانی ادبی گرایش پیدا کرد و کتابهای زیر را به صورت داستان نوشت: «جلاد عشق»، «وقتی نیچه گریست»، «خوابیدن و دروغ گویی روی نیمکت»، «مامان و معنای زندگی» که همگی آمیزهای از داستانهای واقعی و تخیلی در مورد رواندرمانی هستند. او در خلال این رمان آموزشی، به توصیف درمان های رایج برای وسواس فکری که هر دو شخصیت داستان به نوعی گرفتار آن اند، می پردازد، ولی در نهایت روش روان درمانی اگزیستانسیال و رابطه پزشک - بیمار است که کتاب بیش از هرچیز، در پی معرفی آن است.
دکتر سپیده حبیب، مترجم این کتاب، خود روان پزشک است و با یادداشت های متعدد خود درباره ی مفاهیم تخصصی روان شناسی، روان پزشکی و پزشکی، درک این اثر برجسته را برای خوانندگان غیرمتخصص در این زمینه بسیار آسان کرده است
اول -در کتابخانه مان گشتم نه فیلم اش را داشتیم و نه کتابش را. باید فیلم جالبی باشد. بروم بینم آیا می شود در کتابخانه محلی پیدایش کرد یانه.
.
دوم - با وجود فیلسوفی مثل هگل و فلاسفه بعد از او دیگر آیا جایی برای اندیشه های نیچه می ماند؟؟؟
سوم - داخل پرانتز عرض کنم با وجود باور هایمبه فلسفه عصر خویش... هنوز از بسیاری از مطالب نیچه لذت می برم . به نظر می رسد هنوز فرهنگ احساسی من در قرن نیچه رویا هایش را جستجو می کند. اما به هر حال باید یاد بگیرم بقول سهراب سپهری در « حوض اکنون » شنا کنم. با سپاس فراوان از شما که این مطالب جالب را در گاهنگار تان منتشر می نمایید
*
====
این هم شعری که امروز صبح سرودم و به دست باد سپردم تا دل دشت شکوفا شود.
*
*
من آینه میخواهم
آینه ای پاک و روشن
با تصویر چهره هایی مهربان
با لبخندی از صداقت و دوستی بر لب
من آینه می خواهم
آینه ای در مقابل پرتو خورشید
با تصویری از شقایق سرخ
با انعکاس طلوع صبح
آری ای دوست با من از آرامش
از صداقت
از صلح
از یگانگی و مهربانی سخن بگو
با من مثل آینه باش
فریدون
فریدون گرامی
اول-اینجا فیلم روی پرده سینماهای امریکا است ما با زیر نویس فارسی می بینیم. این هم از خصوصیات جهان سومی بودن است
کتابش هم به فارسی ترجمه شده و به چاپ پنجم رسیده آنرا خریداری کردم. فعلن در کتابخانه است تا نوبتش برسد.
دوم-در مورد نیچه و هگل در وقت دیگری می ویسم.
سوم-ما اینجا از داستان های ذن هم لذت می بریم نیچه که خیلی به ما نزدیک است
از شعر بسیار زیبای شما هم بسیار سپاسگزارم .
هیچ چیز بهتر از پاکی بودن همانند آینه نیست
پروانه خانم با سلام، نمی دانم درست یا غلط، این احساس رو دارم که انقدر زمان کوتاهی برای یادگیری دارم که مجالی برای از دست دادن زمان نیست... اینگونه اطلاع رسانی ها در مورد فیلم و کتاب، کمک بزرگیه که وقت رو ( حتی دو ساعت ) هدر ندیم. ممنون.
فقط راجع به نیچه ، مطالعه کتاب اراده معطوف به قدرت رو پیشنهاد می کنم...
درود بر شما
من هم همین احساس شما را دارم. احساس خوبی است.
حتمن این کتاب را خواهم خواند.
شاد و تندرست باشید
آنکه خوشبخت است از شکم مادر خوشبخت به دنیا آمده.
آخ می میرم برای این آگاهی عمیق نیچه.
ممنون پروانه عزیز از نظر مادرانه ای که دادی. مهرآیین هم چهار دست و پا می رود و هم توی رورووک. من هم قبول دارم که هر حرکتی برای کودک وقتی دارد. راستی این کتاب وقتی نیچه گریه کرد را من دارم ولی نخواندمش هنوز. فیلمش را هم یکی از دوستان خیلی ازش تعریف می کرد. دنبال اش هستم که پیدایش کنم. خوش به حال شما که فیلم را دیده اید. باید فیلم تاثیرگذاری باشد
این فقط تجربه ی کوچکی بود که برای شما نوشتم.
شما با تسلطی که به زبان انگلیسی دارید حتمن بیش از من لذت می برید.
می توانم فیلم را برایتان بفرستم.
با درود فراوان به بانو اسماعیل زاده گرامی
از این همه تنوع در وبلاگتان استفاده بسیار می برم.
همیشه در مورد نیچه با فرزندم ( ر) درگیر بحث می شدم و او همیشه پیروز بحث.../
بزحمت وارد کامتتدانی بخش وبلاگ می شوم. دوستان.... در اینجا آنرا بسته اند!.
خرد نگهدارتان باد
درودبر استاد رحیمی گرامی
شما بزرگوارید.
خوش به حال شما که چنین فرزندی دارید. راستی چقدر لذتبخش است در بحث مغلوب فرزند شدن.
وقتی ر گرامی به من شما را به عنوان پدرش معرفی کرد با خواندن وبلاگتان با خود گفتم: از چنین پدری چنین فرزندی پدید می آید .
همیشه تلاشم بر این است که سخنانم را در چهار چوبی بنویسم که مشمول مهرورزی دوستان نشوم .
با سپاس فراوان
من هم برداشت بدبین از نیچه نداشتم شاید یک جنبه جذابیتش برای ما اینه که او حوالی سال 1880 گوشه امنی در بلاد آلمان داشت و بر مسیحیت نقد آزاد می نوشت چیزی که هنوز جامعه ما آمادگیش رو نداره و غافل از گذشت 130 سال از تفکرات نیچه نیز نباید شد کتابی انگلیسی دیدم که به تاریخ فلسفه با چاپ عکسهای بسیار زیبای حاصل از پیشرفت علوم و تکنولوژی روایت و جلوه دیگری داده بود. از بابت معرفی این فیلم از شما ممنونم.
پدر نیچه یک کشیش پروتستان بود و بسیار خوب مسیحیت را می شناخت.
البته جذابیتها نیچه بیش از این است و در این فیلم بیشتر به جنبه های انسان شناختی نیچه می پردازد و نویسنده این کتاب در واقع می خواهد روانشناسی را در قالب داستان آموزش دهد.
چه خوب می شد نام کتابی را که در موردش نوشتید را می آوردید.
با سپاس
فیلم بسیار قشنگیه من که خوشم اومد سلیقه هامون یکیه ها
سر کار خانم ف
حال شما خوبه؟ از اینورا!