نوید دهقان

امشب وقتی چراغ ها ی سالن خاموش شد و نور روی گروه قمر افتاد در آن سکوت و تیرگی نوید دهقان  اینچنین خواند: 

 

 حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاست
 هزار شعله ی سوزان و آه سرد اینجاست
 نگاه کن که ز هر بیشه در قفس شیری ست
 بلوچ و کرد و لر و ترک و گیله مرد اینجاست
 بیا که مسئله بودن و نبودن نیست
 حدیث عهد و وفا می رود نبرد اینجاست
 بهار آن سوی دیوار ماند و یاد خوشش
 هنوز با غم این برگ های زرد اینجاست
به روزگار شبی بی سحر نخواهد ماند
 چو چشم باز کنی صبح شب نورد اینجاست
جدایی از زن و فرزند سایه جان ! سهل است
 تو را ز خویش جدا می کنند ، درد اینجاست

  

امشب نمایشی از اجرای   موسیقی ایرانی  با انتخاب اشعاری بسیار زیبا جان  و روح تماشاچیان را نوازش داد.  

 

روز زن - اسفندگان

از دیر باز در این سرزمین کهن روز پنجم اسفند باستانی (29 بهمن هم اکنون)برای گرامی داشت زنان جشن می گرفتند. سپندارمزد فرشته ی نگهبان زمین نام داشت و روز پنج اسفندکه با نام ماه، یکی می شود سپندارمذگان نامیده می شد که امروزه به اسفندگان تغییر نام داده است. ابوریحان بیرونی:«اسفندارمذ ماه روز پنجم آن روز اسفندارمذ است و براى اتفاق دو نام آن را چنین نامیده اند و معناى آن عقل و حلم (بردبارى) است و اسفندارمذ فرشته موکل به زمین است و نیز بر زن هاى درستکار و عفیف و شوهردوست و خیرخواه موکل است و در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده و در عید مردان به زنان بخشش مى کردند و هنوز این مراسم در اصفهان و رى و دیگر بلدان پهله (غرب و مرکز ایران) باقى مانده و به فارسى مزدگیران مى گویند » فردوسی:سپندارمذ پاسبان تو باد/خردجای روشن روان تو باد داستان بیژن و منیژه این روز را بر همه ی زنان گرامی باد به امید روزی که جشن های باستانی دوباره در سراسر ایران بزرگ برقرار گردد. گاهنامه 89 را در اختیار دارم برای تماشای نام های روزها خوب است در 29 بهمن با نوارهایی به رنگ سبز و سفید که نماد زایش و دوستی است به یکدیگر هدیه دهیم. *  

کنسرت گروه قمر به سرپرستی و نوازندگی و خوانندگی نوید دهقان



سرپرست گروه موسیقی "قمر"با اعلام این خبر در خصوص کم و کیف برگزاری این کنسرت گفت : قطعات این کنسرت جدید و از ساخته های خود من است که در دستگاه شور، آواز دشتی و آواز بیات ترک اجرا خواهد شد. نوید دهقان در ادامه افزود : در این اجرا تصنیف هایی مانند "شوق" بر اساس شعری از حافظ ، نغمه نوروزی با شعری از رهی معیری ، "درپرده خون" با شعری از سایه ، "نوروز و نرگس" با شعر فریدون مشیری و "باور" با استفاده از اشعار سیاوش کسرایی با آواز خود من اجرا می شود و پایان بخش این کنسرت هم اجرای قطعات بی کلام است. وی در پاسخ به این سئوال که چرا از حضور خواننده موسیقی آوازی ایران دراین اجرا استفاده نکرده گفت : سیستم کار گروه به این ترتیب است که در هر دوره از اجرای کنسرت با یک خواننده کار می کنیم و تاکنون امیر تفتی، سینا سرلک و سالار عقیلی با گروه همکاری کرده اند،این بارهم تصمیم گرفتم خودم مجموع آوازهای این کنسرت را بخوانم.نوازنده کمانچه گروه موسیقی "قمر" در پایان به انتشار آلبوم های گروه موسیقی "قمر" اشاره کرد و گفت : مجموع کنسرت هایی که در گذشته با سالارعقیلی اجرا کردیم بهار سال آینده به صورت دو آلبوم با نام های "هوای آفتاب" و "یار و دیار" توسط انتشارات آوای باربد منتشر خواهد شد؛ مجموع قطعات "هوای آفتاب" در دستگاه ماهور مرکب است و قطعات آلبوم "یار و دیار" هم در دستگاه شور و آواز دشتی اجرا و ضبط شده است.


 

خرید اینترنتی بلیط:http://www.iranconcert.com/


مراگز خرید بلیط:


گیشه تالار وحدت:66705101تا 7


سیاه و سفید انقلاب: 66971603


دارینوش(قلهک): 22000400


ققنوس (تجریش)تحویل در محل:22738007


آموزگاه اربابی (صادقیه): 44242184


آموزشگاه تهران(تهران پارس): 77296404


قاصدک (شریعتی) :77605619


فمینیسم در ایران

 

در تارنگار مهار بیابان زایی گفتگویی خواندنی، در باره ی جنبش زنان در ایران  در گرفته است. آقای درویش گرامی در پی تلطیف آقای لطیف  عبادی در باره ی زنان  ایران در پی نوشتار "فمینیستهای ایران : تکیه بر زنانگی یا ضعیفگی؟ "، ایشان  هستند. 

 

 با خواندن آن نوشتار و پیام هایی که بر آن در آنجا نوشته بود این جمله ی ژرف فروغ در ذهنم روشن می شود:

  « دنیا زشتی کم ندارد. زشتی های دنیا بیشتر بود اگر آدمی بر آن دیده بسته بود. اما آدمی چاره ساز است. » کوشش های هر دو طرف گفتگوی موافقین و مخالفین را در از بین بردن زشتی های دنیا می بینم. نویسنده ی نوشتار می کوشد تا نشان دهد زنان آنقدر در مقام ضعیفه بوده اند که این امر را خودشان هم باور کرده اند و مخالفانی هم که به روشنی این امر را باور ندارند می کوشند خلاف آن را به اثبات برسانند. 

این را در اینجا می آورم تا دوستان گرامی این وبلاگ نیز نظری بر آن بیفکنند. من همراه همسرم فیروز به بزرگداشت دوست گرامی مان آقای درویش  نشستیم و به گفتگو در باره ی آن پرداختیم . دیدگاهمان را در همان ستون پیام ها همراه شما خواهیم نوشت. 

روزگار تلخ و وفای به پیمان

   


این روزها گاهی چنان خبرهایی می خوانم و می شنوم که، وقتی خودم را جای آن کسی که به او رنج وارد شده می گذارم یاد این بیت فردوسی می افتم:

«نزادی مرا کاشکی مادرم / وگر زاد، مرگ آمدی بر سرم

که چندین بلاها بباید کشید / ز گیتی همی زهر باید چشید »

این بیت ها از داستان سیاوش ، نماد «پیمان» است . سیاوش هنگامی که همراه رستم به جنگ افراسیاب می رود ،به جایی می رسد که با  افراسیاب، برای جلو گیری از خونریزی بی گناهان، پیمان دوستی می بنند و صد تن را به گروگان می گیرد. به کاوس نامه ای می نویسد که دستور چیست ؟. پدر دستور پیمان شکنی و کشتن آن صد گروگان را می دهد . فردوسی با این ابیات شیوا به بیان حال و روز سیاوش می پردازد و در ادامه می فرماید:

«بدین گونه پیمان که من کرده‌ام / به یزدان و سوگندها خورده‌ام

اگر سر بگردانم از راستی / فراز آید از هر سوی کاستی »


سیاوش سر از راستی نمی گرداند و پیمان نمی شکند و ....