زایش مهر

زایش مهر

زایش مهر را به شما ، دوستان گرامی ،شاد باش می گویم




رد پای آیین مهر در شعر حافظ:
بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند/ که مکدر شود آیینه مهر آیینم


پیوندها:

*یادداشت‌هایی از دیدارهای گروهی طلوع خورشید در تقویم آفتابی چارتاقی نیاسر- رضامرادی غیاث آبادی
* عکس ها از آقای پویان محسنی نیا در چارتاقی نیاسر از زاد روز خورشید

گاتها ، سرودهای زرتشت

در فاجعه ی کتاب سوزان حمله ی اعراب  در زمان ساسانیان بسیاری از نامه های باستان از بین رفته اند. گاتها ، سرودهای زرتشت از این گزند دور مانده است.از دیر باز، مغان زرتشی برای رسیدن به مقام، باید گاتها را به یاد می سپارند به همین دلیل گاتها دست نخورده سینه به سینه به امروز رسیده است.

برای ادامه یادداشتم را از کانون ایران بزرگ به اینجا می آورم:

نام کتاب: گاتها سرودهای مینوی زرتشت

دکتر حسین وحیدی

انتشارات امیر کبیر

176 صفحه

بها:14000 ریال 

بسیاری بر این گمانند که شعر و شاعری از زمان رودکی آغاز گردیده است ، ولی ایرانیان باستان دارای شعر بودند که گاتها از کهن ترین سروده ها است.گاتها به  زبان اوستا در 1768 پیش از میلاد سروده شده است.

ایرانیان از آن تاریخ یکتا پرست و دارای کتاب بودند. در گاتها ، سروده ها سراسر ، فراخواندن مردم به راستی ،اندیشه ی نیک و خرد ورزی و باز داشتن از پیوند با دُروند است. 

 دو سروده از گاتها: 

2/47

کسی که در پرتو پاکترین اندیشه ها،

راه بهترین را می پوید،

و زبانش گویای اندیشه ی نیک است،

و دستهایش

به کارهای پارسایی گشوده است،

تنها یک اندیشه دارد:

اهورامزاد، آفریننده و پروردگار و سرچشمه ی

راستی است

 

8/34

ای مزدا،

براستی ، دُروندان،

با کردارهای خود ما را هراسان می دارند،

زیرا آنان ،

برای مردم تباهی و ویرانی می آورند،

توانمندانشان به ناتوانان ستم می کنند،

با آیین تو دشمنی می ورزند،

هیچ گاه به راستی نمی اندیشند،

و از اندیشه ی نیک می گریزند و روی می گردانند.

 


اوستا، زبان ایران باستان و ریشه ی بسیار زبانها ی آریایی است .سروده های گاتها دارای موسیقی ای است که هم اکنون  موبدان زرتشتی در آ تشکده ها می خوانند. وزن و آهنگ در گاتها  به وسیله پژوهشگران  به اثبات رسیده است. در فصل «آهنگ گاتها» در این کتاب می توانید به چند نمونه آن دست یابید.

زبان اوستایی ریشه ی زبان فارسی است و میان زبان اوستایی  و دیگر زبان های آریایی همانندی های بسیاری است که در  فصل پایانی کتاب ده صفحه  به شکل زیر نمونه هایی آورده شد است و باقی را نگارنده به زبان شناسان واگذارده است.

فارسی      اوستایی           انگلیسی 

      

  arm   بازو            اَرمَ                 

 است        اِسته                     Is  

دُروند=پیرو دروغ، گهراه از راستی و پاکی، زیان رسان، نادرست و تبهکار و ویرانگر و نابکار. یلد آوری می شود در اوستا واژه «دروغ» دارای معنی بسیار گسترده ای است که همه ی بدی ها را در بر می گیرد. ناراستی ، ناپاکی، زیان ، نادرستی، تباهکاری، ویرانگری و نابکاری.

راز واژه«رنج» در نیم بیت «بر آسوده از رنج روی زمین

 
 


در نشست های شاهنامه شناسی کانون ایران بزرگ دکتر حسین وحیدی سخنرانی  می کنند. استاد بسیار افتاده و شیرین بیان هستند. در نشست پیشین در باره ی نیم بیتی از شاهنامه از روی یک متن خواندند در پایان یک کپی از آنچه ایشان در دست داشتند، گرفتم و هم اکنون اینجا می نویسم. در یادداشت های دیگر بیشتر  از گفته های ایشان خواهم نوشت.
راز جشن نوروز در شاهنامه
دکتر حسین وحیدی
دریای جاودانه و بیکران شاهنامه از دیدگاههای گوناگون ارزشمند و در خود بررسی است که یکی از این دیدگاهها رازهای نهفته در شاهنامه است که دراین نوشتار برای نمونه راز جشن نوروز در شاهنامه بررسی می شود.
فردوسی بزرگ در باره چگونگی برپایی جشن نوروز در زمان جمشید می فرماید:
سر سال نو هرمز فروردین  / بر آسوده از رنج تن دل زکین
در برخی از نسک های (متن) شاهنامه نوشته شده است:
سر سال نو هرمز فروردین / بر آسوده از رنج روی زمین

راز نهفته در این سروده فردوسی همین واژه (رنج) است. در زمان جمشید چه رنج بزرگی تن ها را در ایران و یا سراسر زمین فرا گرفته بود که با پایان آن و بر آسودن تن ها در ایران و یا سراسر زمین از رنج در روز هرمزد، روز یکم فروردین جشن بزرگی برپا شد. بفرموده فردوسی جشنی این چنین:
سر سال نو هرمز فروردین / بر آسود از رنج دل زکین
به نوروز شاه گیتی فروز / بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان به شادی بیاراستند / می و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار / بمانده از آن خسروان یادگار

برای شناخت و دریافت راز برپایی این جشن بزرگ، جشن نوروز، روز نو،... دیدگاه دانشمندان امروز را بررسی می کنیم و سپس نوشته هایی را از زبان پهلوی و اوستایی می آوریم:

امروز دانشمندان ستاره شناسان با وهانهای(دلائل) دانشی دریافته اند که در زمانی نزدیک به هشت هزار سال پیش یم ستاره دنباله دار به زمین نزدیک می شود که با این رویداد سرما و یخبندان سخت سرزمین های سرد و توفان سرزمین ها و دریاهای گرم را فرا می گیرد.

در باره این رویداد در نوشته های پهلوی و اوستایی کهن در ایران می خوانیم:«در ماه فرودین ، روز هرمزد ، به نیمروز که روز و شب برابر بود، پتیاره تاخت و چون شب در رسید به زمانی که گوزَهَر چون ماری ایستاده بود، سر به دو پیکر و دم به نیمسب که میان سر و دمب هر گاه شش اختر بود، موش پری دمب دار پر دار برجست و بر خورشید و ماه و ستارگان آمد و مینوهای دیوی بر مینو های ایزدی چیره شدند».
اهورامزدا، خدای آفریننده همراه ایزدان آسمانی برای گفت و گو در آریاویچ که از رود ونکوهی دائی تی سیراب می شود جای دیدار نهاد، جمشید، شبان نیکوروی، برای گفت و گو با بهترین مردان در ایرانویچ جای دیدار نهاد.
اهرامزدا با ایزدان مینویی به دیدارگاه به ایرانویج که از رود ونگوهی دائی تی سیراب می شود به دیدار جمشید خوب رمه با بهترین مردمان ارانویج بر آمد.
اهورمزدا به جمشید گفت: ای جم نیک دار، پیر ویونگهان، تو را آگاه می سازم که بر جهان اُستومند زمستان های بد و سخت و مرگ آور با سرمای سخت خواهد آمد و برف سنگین و دانه درشت خواهد بارید که در بلندترین گریوه ها به بلندی یک آردوی خواهد رسید.

در این هنگام همه چا پایان و ستوران از بالای کوهها و از جاهای دور افتاده و از ژرفای دره هابه پناهگاههای زیرزمینی پناهنده خواهند شد.
پیش از زمستان آن دهیو دارای چراگاههای پر و انبوه بود، اما پس از آب شدن یخبندان جای پای گوسفند نیز دیده نخواهد شد.

تو باید ای جم ، یک باروی بزرگ بسازی که درازای آن از هر چهر سو یک آسپریس باشد . در آن بارو باید از تخمه چارپایان ریز و درشت و از نژاد مردمان، سگ ها پرندگان و آتش سرخ و سوزان جای دهی . بارویی که از هر سو به دارازای یک آسپریس برای مانش مردم و جای گاوان و ستوران باشد.
در این بارو باید آب را دریک بستر به درازای یک هاسر روان سازی و پرندگان را در کنار بارو و در یک چمنزار همیشه سبز و خرم بایستانی و کده و مانهای فراز اشکوب با تالار و ایوان بسازی.

تو باید در این بارو از مرد و زن و از گونه های جانوران نرینه و مادینه بهترین و نیکوترین ها را جای دهی.
...
ادامه را با کلیک روی عکس ها بخوانید تا در فرصتی دیگر تایپ آن را به پایان برم و به یادگار در شبکه اینترنت به جای ماند 1

هما

 

 

 

http://www.persianminds.com/post-27.aspx

تندیس هما در پارسه- عکاس: مسعود امین پور مجومردی- اردیبهشت1386

 

 

همای از همه مرغان از آن شرف دارد

که استخوان خورد و جانور نیازارد

«سعدی»

 

به باور ایرانیان باستان مرغی استخوان خوار است که در افسانه ها وقتی جانشینی برای پادشاه نبود، آنرا رها کرده و بر شانه هر کس که می نشست او را پادشاه می کردند! فرهنگ فارسی عمید: هما- همای: مرغ خوب، فرخنده، مرغی نظیر شاهین و دارای جثه بزرگ که خوراکش استخوان است و قدما می پنداشتند سایه اش بر سر هر کس بیافتد به سعادت و کامرانی خواهد رسید(در میمنت و مبارکی به او مثل می زدند). فرهنگ فارسی معین: هما پرنده‌ای است از راسته شکاربانان روز، با جثه‌ای قوی که بجز استخوان نخورد و استخوان‌های بزرگ را از بلندی بر صخره‌ای افکنده تا پس از قطعه شدن آنرا بخورد. همای را عوام فرخنده گیرند و گرامی شمرند. خبرگزاری میراث فرهنگی: سیستان و بلوچستان هنوز هم شاهد پرواز هما یکی از پرندگان افسانه‌ای ایران باستان بر فراز دشت‌ها و عرصه‌های طبیعی است. شاید کمتر کسی بداند که هما، پرنده افسانه‌ای ایران‌باستان، گونه‌ای پرنده شکاری است و هنوز هم در طبیعت ایران و به‌ویژه طبیعت استان سیستان و بلوچستان دیده می‌شود. شناسنامه هما برگرفته از تارنمای: http://www.persianpet.org هما فرخنده است و فرخنده نیز معنی می‌دهد. پرنده ای شکاری است که بیشتر به یک شاهین عظیم شباهت دارد. طرح مشخص بدن در حال پرواز، این پرنده را از سایر پرندگان متمایز کرده است. معمولا دارای بدنی به طول 1متر یا کمی بیشتر، بال‌های دراز، کم‌عرض و زاویه‌دار است و دمی بلند، لوزی شکل و تیره رنگ دارد. سطح پشتی، بال ها و دم آن سیاه مایل به خاکستری و سرش به طور کلی نخودی رنگ است. اطراف چشم و ناحیه پس منقار سیاه رنگ است که به یک دسته موی سیاه ریش مانند در زیر منقار منتهی می‌ شود. سطح شکمی نارنجی مایل به زرد و ناحیه سینه به طور واضح نارنجی رنگ است که با بال‌های تیره تضاد خاصی را نشان می‌‌دهد. هما از پرندگان شکاری دیگر فعال‌تر و معمولا تک‌زی است و بیشتر در کوهستان‌های مرتفع و دورافتاده زندگی می‌کند و در غارهای مشرف به پرتگاه‌ها آشیانه می‌سازد. از دیگر زیستگا‌ه‌های این گونه زیستی، پارک ملی لار و بمو و منطقه حفاظت شده دنا است.
+ نوشته شده در  جمعه سیزدهم اردیبهشت 1387ساعت 18:28  توسط مسعود امین پور مجومردی  |  آرشیو نظرات