سخن کوتاه

 این جمله فلوبر، <یکی از راه ها برای تحمل زندگی، غرق شدن در ادبیات است>

رژه ملل با شعار" یک دنیا یک آرزو"

 

هما حسینی قایقران و پرچمدار ایران در المپیک

تماشای ملل در کنار هم چه شیرین بود. در آنجا صحبت از رقابتی سالم بین ملت ها از سراسر دنیا است. شاید تنها جایی است که این چنین روسای کشورها بدون تفاوت در یک جا جمع می شوند و در یک شادی بزرگ شرکت می کنند.
همه ی ورزشکاران و روسای کشورها خوشحال و با لبهای خندان بودند برخی اشک شوق می ریختند و برخی با رقص شادی خود را نشان می دادند فضایی تماشایی بود از پشت صفحه ی تلویزیون هم انسان های سراسر دنیا به شوق آمدند.

شعار المپیک 2008 "یک دنیا، یک آرزو" است که همانا آرزوی صلح و آرامش است.
 
از میان خبرها:
سجادی در خصوص انتخاب یک ورزشکار زن به عنوان پرچمدار کاروان ورزشی ایران اظهارداشت: بانوان نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند. ضمن اینکه توجه به ورزش بانوان از جمله اهداف همیشگی ما در هر زمان و هر مکانی است.
امام جمعه مشهد :
آیا پرچم‌داری زن ایرانی در المپیک،چیزی جز سرپیچی از فرمایشات معصومان(ع) است؟

تعاریف اولیه


فرهنگ: مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی که در طول زمان به انسان می رسد.
ملت:گروهی از مردم که سرزمین ،آداب و رسوم ،زبام مشترک و اقتصاد مشترک دارند که در شرایطی به لحاظ زمانی و مکانی امکانات متفاوت به خلق پدیده هایی دست زده اند که با توجه به نیازشان با امکانات موجود پاسخی به آن داده اند


تربیت: تمام اطلاعات نسل های گذشته را به ما منتقل می کند


بنای ماندگار: بنایی است که نیاز ثابت در طول زمان و نسل ها را به خوبی برطرف کند


فضا: مکانی سر پوشیده که امکان پر شدن و خالی شدن دارد (تعریف ارسطو)


مکان: منحصر به فرود و همیشه ثابت در ذهن فرد می باشد ولی فضا را می توان باز سازی نمود .مکان قسمتی از فضا است که به واسطه ی جا یا قسمتی از آن که به واسطه ی یک یا چند خصوصیت از سایر فضا ها جدا می شود


فضا دارای سه مولفه است


1- فرم یا صورت


2- عملکرد


3-معنا(ماوراء)


مولفه سوم بسته به خاطره ی فرد مثلن خاطره ی خوبی از آن فضا داریم و از آن لذت می بریم در حالی که کسی دیگر ممکن است از آن متنفر باشد


شکل همواره دو بعدی است (دایره ، مربع،...)ولی فرم یا صورت تظاهربیرونی پدیده است که خود را در معرض دید قرار می دهد


معمار باید یک مکان خلق کند چون فضا دارای آن بار معنایی و حس را ممکن است نداشته باشد


محیط بستری است که یک اثر در آن خلق می شود محیط واقعیت دارد


فضا عینیت است و مکان ذهنیت



برادرکشی 3

فرشته و ابلیس:

صدای لرزش دیوارها در حرم ، جایی که پرستش فرشتگان مقدس تصویر شده بود به گوش پدر یاناروس رسید برای یک لحظه فکر کرد که یکی از ملائک حقیقتن تکان خورده است چرخید وو در حالیکه گره بر ابروانش انداخته بود باصدای خشمگینی فریادزد:

"تو دیگر خودت را قاطی نکن ، تو یک فرشته ای، تو نمی توانی درد را حس کنی، تو اختیار گناه کردن نداری، تو برای همیشه در بهشت زندانی هستی، اما من یک انسانم، یک موجود گرم که درد را حس می کند، که گناه می کند ، که می میرد. من اگر خودم بهشتی بودن را انتخاب کنم به بهشت وارد می شوم و اگر انتخاب نکنم نمی شوم.."

مسابقات قایقرانی

 

روز جمعه به تماشای مسابقات قایقرانی رفته بودم .طی سه روزگذشته هر چه در اینترنت جستجو کردم خبری از آن نیافتم .برآن شدم که در آن مورد بنویسم.

ورزش در پارک مرا با ورزشکار جوانی آشنا کرد . هر از گاهی که برنامه تمریناتش مشخص نبود برای ادامه تمرین به پارک می آمد، نرمش های خوبی را که یادم داد ، در بهبود دردی که در ستون فقرات داشتم بسیار موثر افتاد. چگونه طولانی ورزش کردن و چگونه برای ورزش وقت گذاشتن را از او آموختم بسیار مهربان و فروتن ودارای طبعی بالا است.
چندی پیش مدتی از او خبری نبود،با او تماس گرفتم، گفت که تمریناتش فشرده و سخت شده روزی چهارو نیم تا پنج ساعت باید در ورزشگاه آزدای باشد و با وجود درسهای دانشگاه تمام وقتش پر شده است . دو ماه زمستان گذشته دریاچه یخ زده بود و آنها قادر به تمرین نبودندو این موضوع او را بسیار دلگیر کرده بود. از اینکه می دیدم دوباره به تمرینات عادیش برگشته بسیار خوشحال شدم.به خصوص که قایق های جدیدی هم جهت استفاده ی ورزشکاران وارد کرده بودند و با شادی خاصی گفت :"بهمون قایق دادن تا تمرین کنیم"
یک بار که زمان استراحتش بودبه پارک آمد، دیدارها تازه شد.شاد و پر انرژی و منتظر بود. یک ساعتی در کنارم بود و از کارهایش برایم می گفت در همان حال ایرادهای ورزشیم را یاد آوری می کرد.از این که جوانی این چنین پر تلاش می دیدم بسیار خوشحال بودم.
روز جمعه گذشته مسابقات المپیاد ورزشی بانوان کشور رشته ی رویینگ بود. همراه خانواده اش به ورزشگاه آزادی رفتیم از ورود ما جلو گیری شددلیل آن را هماهنگ نکردن با نگهبانی آوردند.با پیگیری و اصرار پدر و مادرش توانستیم به تماشا برویم .
دو هفته ای آخر را شبانه روز در اردو بود وزن کم کرده بود . همراه مادر مهربانش به اسکله ای که ورزشکارها بودند رفتیم . آقایون همراه هم به یک نقطه دورتر رفتند تا مشمول اخراج نشوند. سایر خانواده های ورزشکاران به داخل راه نیافتند و اعلام کردند مسابقات تماشاچی ندارد. کارکنان ورزشگاه همگی آقا بودند و در میان مربیان و داوران هم آقایون بودند ولی بر من روشن نشد چرا از ورود تماشاچی حتی خانواده ها جلوگیری کردند.مسابقه ها با تشویق سایر ورزشکاران انجام شد به گونه ای که آنقدر فریاد می زدند تا جای خالی تماشاچیان را پر کنند که صدایشان می گرفت.در حالی که باید تمام انرژیشان را برای مسابقات خود نگاه می داشتند.آن روز تا ظهر آنجا بودم دوست گرامم با برتری بسیار بالا در مسابقات رویینگ دو نفره هزار متر ،مدال طلا برد. شب با من تماس گرفت و خبر بردن مدال طلا را در مسابقات رویینگ دو نفره در پانصد متر را برایم به ارمغان آورد. پرسیدم آیا جایزه ای هم دادند؟ گفت قرار بود به نفرات اول یک میلیون تومان بدهند که در میانه ی مسابقه اعلام کردن جایزه به پانصد هزار تومان کاهش پیدا کرده ولی پرداخت همان را هم به وقتی دیگر واگذار کرده اند .

روز شنبه صبح در مسیر محل کار به رادیو پیام گوش دادم و اخبار ساعت هفت و نیم فقط از فوتبال گفت!

هیچ کسی در هیچ اخباری از این مسابقات المپیاد ورزشی آبهای آرام رشته ی رویینگ نشنیده است!

با هنر نداشته ی عکاسی چند عکس با گوشی گرفتم که امیدوارم مورد پسند واقع شود.





 

توضیح:این پست تقدیم به دوستی که در ایمیلی نگران آشناییم با مادمازل شده بود ضمن سپاس از ایشان که باعث شد تا از خاطرات خوب خود هم در اینجا بنویسم.


پیام های خود را اینجا بنویسید