شاهنامه - دیباچه - گفتار اندر وصف آفرینش عالم
شاهنامه - دیباچه - گفتار اندر آفرینش مردم
دریافت فایل شنیداری با صدای اسماعیل قادر پناه از اینجا
گفتارهای نیک شما (0)
چند روزی با نویسنده ی این نامه در خانه ای زندگی کردیم. کودک دختری ده ساله است . بسیار مهربان و دوست داشتنی و از اینکه با هم بودیم بسیار خوشحال بود چشمانش برق عجیبی می زد حتی از گوشه ی ذهنم نمی گذشت که شاید دست به دزدی زده باشد. زندگی اش را می دانستم و به تربیتش آفرین می گفتم تا اینکه یک روز به ناگهان رفتاری از او دیدم که غیر قابل پیش بینی بود. پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و کودک دچار کاستی هایی بود که گاهی با رفتارهایی از خود، آنها را نشان می داد.
از مادرش پرسیدم باورم نمی شود که او دزدی کند . مادر آن کودک با نگرانی گفت من همه چیز برایش می خرم نمی دانم چرا گاهی سر کلاس چیزهای بی ارزش مثل پاک کن و خودکار و...همکلاسی اش را برمی دارد ؟!
وقتی مجموعه کتاب های «مشکلات رفتاری کودکان» که کاری ارزنده از نیره حسینی را از دستان خودش هدیه گرفتم بی درنگ به سراغ «کودک و دزدی » رفته تا شاید راه حلی پیدا کنم. بررسی بسیار منطقی در آنجا خواندم
گوشه ای از آن را اینجا می نویسم:
با او منطقی برخورد کنید مثلا به جای اینکه بگویید :«چشمم روشن! از چه کسی این کارهای زشت را یاد گرفته ای؟» می توانید بگویید:«این دفتر چه که توی کیف توست مال دوستت است. باید به برگردانی!» و هنگام ادای این جمله لحنی جدی و قاطع اما بدون سرزنش داشته باشید...»
خواندن این مجموعه را به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم .
می خواستم برای خود دراینجا شاهنامه خوانی را آغاز کنم و یادداشتهایم را بنویسم نخستین نوشتار با عنوان «گفتار اندر ستایش خرد» با استقبال دوستان روبه رو و موجب شادمانی ام گردید. قرار است که با هم بخوانیم ، بگوییم ، بشنویم ، بیاندیشیم و یاد بگیریم.
پیشنهاد می کنم برای این انجمن نامی بنهیم. با امید به اینکه بتوان، در راه شناساندن شاهنامه، این اثر همیشه زنده، سهم کوچکی داشته باشیم.
در آن پیام ها قرار شد هفته ای یک صفحه بیشتر یا کمتر با توجه به موضوع با هم بررسی کرده و دانسته ها را در اینجا نوشته شود. بهتر دیدم کار را آغاز کنیم تا کم کم این انجمن شکل گیرد و روش نوشتن یادداشت ها راه خودش را بیابد.
به نام آفریننده نیکی ها خوانش شاهنامه را آغاز می کنیم:
اکنون هر چه می خواهید بنویسید.
با سپاس فراوان
گفتار اندر ستایش خرد
توانا بود هر که دانا بو د هر که دانا بود / زدانش دل پیر برنا بود
خرد ، رهنمای و خرد دلگشای / خرد، دست گیرد به هر دو سرای
کسی ک او خرد را ندارد به پیش / دلش گردد از کرده ی خویش، ریش
همیشه خرد را تو دستور دار / بدو جانت از ناسزا دور دار
به دیدار دانندگان راه جوی / به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی / ز آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن / بدانی که دانش نیاید به بن
گفتار اندر گردش فلک و آفتاب و ماه
نگه کن بدین گنبد تیز گرد / که درمان ازویست و زویست درد