تعقیب همزمان دو خرگوش



تعقیب همزمان دو خرگوش
داستان های ذن -2

یک شاگرد ورزش های رزمی نزد استادش رفت و گفت:"علاقه مندم ورزش های رزمی بیشتری را یادبگیرم، ضمن فراگیری نزد شما دوست دارم نزد استاد دیگری سبک دیگری را هم آموزش ببینم،نظرشما در این مورد چیست؟ "
استاد پاسخ داد:
"شکارچی که دو خرگوش را همزمان تعقیب می کند نمی تواند هیچ یک را شکار کند"



A martial arts student approached his teacher with a question. "I'd like to improve my knowledge of the martial arts. In addition to learning from you, I'd like to study with another teacher in order to learn another style. What do you think of this idea?"
"The hunter who chases two rabbits," answered the master, "catches neither one."
نظرات 9 + ارسال نظر
پروانه پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:46 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

http://1979.blogfa.com/post-277.aspx
مراسم پاسداشت یاد شاملو

پروانه پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 16:00

این داستان منو به یاد مثل خودمون می آره:
با یک دست چند تا هندونه بلند کردن

ریما پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:30 http://rimaeeldera2.persianblog.ir

سلام عزیزم....ممنونم که به من سر زدی...من آپ کردم...منثظر حضورتم که با دست نوشته های قشنگت منو سر افراز کنی.....راستی لینکتم کردم....(ما رو هم فراموش نکن)
****
نکته:
تمام دلخوریم از دنیا این است که هر آنچه انسان به "رسم خطا" انجام داد به "اصل بقاء" ختم شد.

فیروز پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 19:30

عنوان داستان Bell Teacher را <زنگ، استاد> پیشنهاد می کنم

سوسن جعفری جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 14:13

سلام. مثل اینکه نوشته‌های من زودتر از خودم به لطف دوستانی به خانه‌ی شما رسیده‌اند ... جالب بود این برایم.

و دو خرگوش ...

پروانه جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:32

سوسن جعفری گرامی
به این خانه ی کوچک خوش آمدی .از خودتان آدرسی به جا نگذاشته اید.
با سپاس از شما

فریدون جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:37 http://www.parastu.persianblog.com

سلام
پرستو در باره پست چدید تان کامنتی نوشت و به آدرس ئی میل تان ارسال داشت.
نوشته های خانم سوسن جعفری دارای نثری زیبا و متنی سر شار از شور و احساس است. من آنها را با علاقه دنبال می کنم. گرچه کمتر اتفاق می افتد که کامنتی برایش بگذارم. چون جز اینکه بنویسم « نوشته تان دوست داشتنی بود »چه می توانم بنویسم. ؟
.
اینهم آدرس بلاگ ایشان است.
.


http://www.eshgvamargh.persianblog.ir

.
خب باز آخر هفته آمده است. و دل من هوای دریا را کرده است
هوای شنیدن آوای موج. هوای نظاره کردن افق در غروب آفتاب. هوای قدم زدن در طبیعت زیبا .

افسوس که این طبیعت زیبا برای عده ای از مردم عادی و زحمتکش انگلیس چیزی به جز ویرانی و بی خانمانی نیاورده است. و این مرا دل نگران کرده است.
چوعضوی را به درد آورد روزگار ...دگر عضوها را نماند قرار.
راستی چرا باران در کویر نمی بارد؟
چرا کسی تخم شادی در قلب زمین نمی کارد
.
خب آخر هفته خوبی را برایتان آرزو می کنم.
چون این نوشته در رابطه با پست جدید تان نیست بعد خواندن اگر زحمتی نباشد می توانی حذف اش کنی.
با صمیمانه ترین درود ها

have a good weekend

حمیرا جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 23:52

سلام عزیزم
چه زیبا و آموختنی بود. روی گل تو و بچه های نازنینت را می بوسم

رفیق یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:46 http://mosi-64.persianblog.ir

ای ماه خون، بار دیگر از راه میرسی و با نسیم گرم کربلایی، قصه آلاله های سرخ را به گوش جان می رسانی. دوباره سکوت تاریخ را در هم می شکنی و بغض ناله را از تنگنای حنجره ها آزاد می کنی. بار دیگر از راه میرسی و برف سکوت را با آفتاب عشقی که بر آسمان سینه داری، آب می نمایی و آن را به اقیانوس خروشان فریاد می رسانی! ای ماه خدا! قدومت
.کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
.....فرااارسیدن ماه محرم تسلیت عرض میکنم ...التماس دعا
تسلیم عشق ا شد منتظر حضور شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد