منتخبی از شهرهای نسیمی

تاج سلطانی که ترک اولش ترک سر است
هر که سودایش ز سر بنهاد دائم سرور است
*****
صد هزاران نخل از یک نهر می نوشندآب
میوه ی هر یک که می بینی به رنگ دیگر است
****
آدمی را معرفت باید نه جامه از حریر
در صدف بنگر که او را سینه پُر از گوهر است
****
تن یک مشت غبار و در ره باد فناست
عمر کوه برف لیکن آفتابش بر سر است
آدمی را معرفت باید نه جامه از حریر
در صدف بنگر که او را سینه پر از گوهر است
****
در می طلبی؟ در قعر دریا شو
سر گشته مباش بر سر آب چو بط
****
مشتاق گل از سرزنش خار نترسد
حیران رخ یار ز اغیار نترسد
****
اندیشه ندارم زرقیبان بد اندیش
از خار جفا عاشق گلزار نترسد
*****
نظرات 1 + ارسال نظر
پروانه شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 21:50

سخنی چند دربارهء "فرقهء حروفیه" و ...، علی میرفطروس
حروفیه پاسخگوى چه نیازهایى بود؟ چرا با وجود تعقیب ها و سرکوب هاى فراوان، پنهان و آشکار سال ها تداوم یافت؟ چه تأثیراتى بر فرقه ها و جنبش هاى آینده داشت؟ و اساساً اهمیت تاریخى و اجتماعى حروفیان در چیست؟




اشاره:

روزنامهء شرق (سه شنبه ٤ مرداد ماه ١٣٨٤ ) مقالهام را (در پاسخ به مطالبی در همان روزنامه) با حذف، سانسور و تغییراتی چاپ کرده است. کم و کیف این حذف ها چنان است که مضمون مقاله ام را مخدوش و درک آن را برای خوانندگان، دشوار می سازد. (برای مقایسه، علاقمندان می توانند متن روزنامهء شرق را در سایت من ملاحظه نمایند).
من– البتّه – به "حّد" و "محدودیّت"های دوستان شرق آگاهم و هم از این روست که توصیه می کنم: در آینده – اساساً – از نامها و اندیشه های مسئلهساز، پرهیز کنند تا – بعد– شرمسارِ حذفها و سانسورهایشان نباشیم. بقول حافظ:
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ، ز آب حرام ما را
گو نام ما ز یاد به عمدا چه می بری؟
خود آید آنکه یاد نیاری ز نام ما
ع. م
* * *

* "حروفیه " بیان آرمان های مذهبی، فلسفی و اجتماعی مردمی بود که در تعالیم التقاطی و نوگرای حروفیان، مدارای مذهبی، برادری، عشق به همنوع و آرامش معنوی احساس می کردند.


در شماره های ٤٨٢ و ٥١١ روزنامهء شرق، مطالبی دربارهء فرقهء حروفیه و شاعر برجستهء آن – عمادالدین نسیمی – چاپ شده که نویسنده ء محترم به کتاب کوچک و قدیمی من نیز اشاراتی به "تعریض" داشته است، در حالیکه شیوه ء علمی و اخلاق تحقیقاتی حکم می کند که در اینگونه موارد به آخرین تحقیقات و نظرات مؤلف استناد شود نه به جزوهء کوچکی که حدود ٢٨ سال پیش منتشر شده و طبیعتاً خالی از رنگ و بوی "جوانی" نیست، آنهم در روزگاری که بسیاری از محققان ما بقول حافظ:

" در گذرگاه عافیت، جریده می رفتند ".

دربارهء جنبش حروفیّه، نویسندهء مقاله می توانست به کتاب جدیدم مراجعه کند که
بعنوان رساله ای دانشگاهی (دانشگاه سوربن، ١٩٩٣ ) در واقع یک کتابشناسی مفصّل در
ارزیابی و نقد منابع اصلی و تحقیقات جدید مربوط به جنبش حروفیان است. « ١»

همچنین نویسندهء محترم می توانست به کتاب دیگرم: "عمادالدین نسیمی، شاعر و
متفکر حروفی" مراجعه کند که یک تحقیق دانشگاهی در بررسی زمانه، زندگی، جایگاه
ادبی و عقاید اجتماعی _ فلسفی عمادالدین نسیمی می باشد.« ٢» بخش های مهم این
کتاب عبارت اند از:

١– دربارهء منابع اصلی و تحقیقات جدید مربوط به عمادالدین نسیمی
٢– نکاتی در شناخت جنبش های مترقی در ایران بعد از اسلام
٣– زمانه: اوضاع اجتماعی، فرهنگی و مذهبی
٤ – کودکی و نوجوانی
٥ – جستجو، پیوستن به فرقهء حروفیه: فضل الله نعیمی استرآبادی
٦ – مهاجرت
٧ – عقاید و افکار
٨ – نسیمی و حلاج
٩ – خلاقیّت و جایگاه ادبی نسیمی
مهاجرت دوم: بسوی سرنوشت–١٠
دستگیری و محاکمه–١١
زندان و شهادت–١٢


در اینجا با نقل مقدمهء کوتاه چاپ دوم کتاب عمادالدین نسیمی (آلمان، ١٩٩٩ ) امیدوارم که در شناخت دقیق تر جنبش حروفیان کمکی کرده باشم.
* * *

اى جانِ عاشق! از لب جانان ندا شنو
آواز «ارجعى» ز جهانِ بقا شنو
اى آنکه اهل میکده را منکرى! بیا
از صوفیانِ صومعه بوى ریا شنو
صوفى کجا و ذوق مىِ صافى از کجا
این نکته را ز دُرد کَشِ آشنا شنو
از سوزِ عود و نغمه چنگ و نواى نى
شرحِ درونِ خستهء پر درد ما شنو
شرح غم «نسیمى» آشفته، موبمو
اى باد صبح! زآن سر زلف دو تا شنــو «٣»

تاریخ اجتماعى ایران، داراى چهره هاى بسیارى است که در شبانه ترین دوره ها، مشعل دانش، آگاهى و حقیقت جویى را فروزان ساخته و شمارى از آنان نیز سرانجام در راه آزادى اندیشه و پیکار با خرافه پرستى و جهالت، جان باخته اند...

در اواخر قرن هشتم هجرى / چهاردهم میلادى در شمال ایران (استرآباد طبرستان) و خصوصاً در شمال غربى( اران، آذربایجان و ترکیه عثمانى) فرقه اى پدید آمد که به حروفیه معروف شد. این فرقهء فلسفى ـ عرفانى و اجتماعى، از آغاز پیدایش خود از طرف حکومت تیمورى و متعصّبان مذهبى، مورد سوء ظن، تعقیب و سرکوب قرار گرفت.
فضل الله استرآبادى (مؤسس فرقه حروفیه) ادعا کرد که معانى باطنى حروف و کلمات قرآن بر او آشکار شده و «الوهیّت» با ظهورش آغاز گردیده است. او، بدین ترتیب «ختم دین محمدى» را اعلام کرد. براى فضل الله استرآبادى تکرار « فضل الله» در قرآن، زمینهء مناسبى برای طرح و تشریع دعویهایش به شمار مى رفت و او از این «موهبت» در ارائه و تبلیغ عقایدش استفاده کرد.

حروفیه پاسخگوى چه نیازهایى بود؟ چرا باوجود تعقیب ها و سرکوب هاى فراوان، پنهان و آشکار سالها تداوم یافت؟ چه تأثیراتى بر فرقه ها و جنبش هاى آینده داشت؟ و اساساً اهمیت تاریخى و اجتماعى حروفیان در چیست؟
گروهى از محققان ( مانند ادوارد براون«٤» ، رضا توفیق «٥» و عبدالله گلپینارلى «٦») حروفیه را «جنبشى ایرانى (ملّى) علیه اعراب و اسلام و نمونهء آشکارى از پیکار روح آریایى و سامى» قلمداد کرده اند.

بنظر ما: وجود عقایدِ دنیاگرایانه و گرایش هاى ایرانى در بعضى آثار حروفیان، اگر چه خصلت ملى و کُفرآمیز عقاید حروفیان را تائید مى کنند با اینهمه باید دانست که حروفیان گروه هاى یکدست و متحدالعقیده اى نبودند، از این گذشته، جنبش حروفیان تنها در ایران محدود نماند بلکه در نواحى عثمانى و سوریه نیز گسترش یافت. به همین جهت، ادبیات اولیه حروفیه اگر چه به زبان فارسى نوشته شده، اما ادبیات بعدى این فرقه غالباً ترکى ست.

با توجه به تعقیب ها و سرکوب هاى گسترده ء حروفیان، راز بقا و گسترش آنان در چه بود؟
بنظر ما: حروفیه، بیان آرمان هاى مذهبى، فلسفى و اجتماعى مردمى بود که از استیلاء و ستم حکومت تیمورى و نیز از «جنگ هفتاد و دو مذهبِ» فرقه هاى دینی به جان آمده بودند و در تعالیم التقاطى و نوگراى حروفیان، مداراى مذهبى، برادرى، عشق به همنوع و آرامش معنوى احساس مى کردند. مجموعه این تعالیم باعث شد تا این فرقه، قشرهاى مختلفى را در ایران، عثمانى و سوریه به سوى خود جلب کند.

حروفیه براى تأثیراتى که بر جنبش هاى آینده (مانند بکتاشیه، نقطویه و بابیه) داشته و نیز، خصوصاً به جهت میراث ادبى ـ فلسفى عظیمى که بنیانگذار، شاعران و متفکران آن باقى گذاشته اند، در تاریخ ادبیات ایران و عثمانى داراى اهمیت بسیار است. این امر، حروفیه را از جنبش هاى هم عصر خود (مانند نهضت سربداران و مشعشعیان) متمایز مى سازد. شاید بتوان وجود این میراث ادبى ـ فلسفى عظیم در جنبش حروفیان و فقدان آن در جنبش هاى دیگر این دوران را ناشى از خاستگاه و پایگاه شهرى حروفیان و خاستگاه و پایگاه روستایى نهضت هاى دیگر دانست.

از نظر اجتماعى، حروفیان غالباً متشکل از پیشه وران خُرده پاى شهرى و صاحبان حرفه و فن بودند و از نظر فلسفى نیز شاید بتوان این فرقه را نمایندهء فکرى همین اقشار اجتماعى در مقابله با دستگاه دینى حاکم آن عصر بشمار آورد. بهمین جهت، ادبیات حروفى داراى ذخایر عظیمى از اندیشه هاى نوجویانه و الحادى است که بخاطر شرایط سخت مذهبى ـ سیاسى و محدودیت هاى تاریخى اگرچه در لفافه اى از واژه ها و مفاهیم عرفانى ابراز شده اند، اما مطالعهء دقیق این آثار، ما را با جوهر واقعى فلسفه حروفیان آشنا مى کند.

آشنائى با جنبش حروفیان به یُمن تحقیقات مؤلف در زندگى و عقاید حسین بن منصور حلاج ممکن شد. در واقع، عقاید انسان ـ خدائى و سرنوشت خونین حلاج، فضل الله استرآبادى و عمادالدین نسیمى، فصل مشترک زندگى و عقاید آنان است و نشان دهندهء تأثیر عمیق حلاج بر عقاید فضل الله و عمادالدین نسیمى مى باشد. بنابراین، کتاب حاضر مى تواند بخشى از تحقیق مفصّل نگارنده در بارهء زندگى و عقاید حلاج نیز بشمار آید که طى آن، تأثیر عقاید انسان ـ خدائى حلاج بر جنبش هاى اجتماعى و جریان هاى فکرى آینده نموده مى شود.

بیست سال پیش که نخستین چاپ کتاب کوچک «جنبش حروفیه...» «٧» منتشر شد ، مطالعات اساسى در ایران راجع به این جنبش و خصوصاً در بارهء زندگى و عقاید عمادالدین نسیمى، بسیار اندک بود و غیر از کوشش هاى گرانقدر استاد دکتر صادق کیا و پروفسور هلموت ریتر، کار چندانى در بارهء حروفیان صورت نگرفته بود. در چنان شرایطى، با توجه به سانسور حاکم بر این گونه «تحقیقات نامتعارف»، طبیعى بود که کتاب کوچک «جنبش حروفیه...» نیز داراى ضعف ها و کمبودهاى فراوان باشد. امروزه مى توان خوشحال بود که به همّت بسیارى از دانشمندان و محققان ایرانى و خارجى، مطالعات مربوط به جنبش حروفیان، غناى گسترده اى یافته است. در پرتو این کوشش ها و مطالعات، اینک ما مى توانیم درک روشن ترى از عقاید شاعران و متفکران حروفى داشته باشیم. به احترام این کوشش هاست که مؤلف در آغاز کتاب حاضر، کتابشناسى تقریباً کاملى از مطالعات مربوط به زندگى و عقاید عمادالدین نسیمى را بدست داده است. مؤلف، همچنین خوشحال است که یکى از نظرات اساسى وى، مبنى بر «گرایش هاى دنیاگرایانه و برداشت هاى این جهانى و مادىِ بخشى از حروفیان»، امروزه، مورد قبول و تأئید بعضى محققان قرار گرفته است . « ٨»

این کتاب، شامل یک بررسى کامل در بارهء حروفیه و زمینه هاى تاریخى پیدایش آن نیست، بلکه کتاب حاضر، بخشى از یک رساله دانشگاهى در بارهء جنبش حروفیه است که در آن، مؤلف به زندگى و عقاید عمادالدین نسیمى و جایگاه برجسته وى در تاریخ ادبیات ایران پرداخته است.
در آثار مورخین و مؤلفین قرن هشتم و نهم هجرى/ چهاردهم و پانزدهم میلادى، علاقه اى به شرح زندگى و عقاید نسیمى دیده نمى شود و این بى شک ناشى از حساسیّت و کینه اى است که در تمامت آن دوران، متوجه این شاعر و متفکر آزاده بوده است. مؤلف امیدوار است که شرایط آینده چنان باشد تا بتواند به چاپ و انتشار متن کامل رساله نایل آید. بقول عمادالدین:

خواهد «نسیمى» از سرِ زلفِ تو دم زدن
چندان که عُمر، بر سرِ این گفت و گو کند «٩»


دکتر علی میرفطروس
www.mirfetros.com

------------------------------------
١- Mirfetros, Ali: Le Mouvement Horufi, Vol 1, Etude des sources originelles et des recherches modernes, Ed, soleil, Canada, 1994.

همچنین نگاه کنید به ترجمهء این رساله در: ایرانشناسی (چاپ آمریکا)، شماره های ٣ و ٤، ١٣٧٣ و شمارهء ١، ١٣٧٤ .
عمادالدین نسیمی (شاعر و متفکر حروفّى)، چاپ اول، سوئد، ١٩٩٢ ، چاپ دوم، آلمان،–٢
.١٩٩٩
٣ ـ دیوان فارسى عمادالدین نسیمى، به تصحیح رستم على اوف، ص١٩٤-١٩٥. مصراع دوم و پنجم این شعر در نسخه رستم على اوف و جلالى پندرى بجاى «ز جهان بقا» و «مى صافى» «به جهان بقا» و «مى صاف» آمده است.

- ٤Journal of the Royal Asiatic Society, London, 1898, p. 62.
- ٥ Textes persans relatifs à la secte des Houroufis, Lyden-London, 1909, p. 307.
- ٦ Hurufilik metinleri katalogu, Ankara, 1973, pp. 19-20.
٧ - جنبش حروفیه و نهضت پسیخانیان (نُقطَویان)، تهران، ١٣٥٦.
٨ - مثلا نگاه کنید به: حروفیه در تاریخ، یعقوب آژند، تهران، ١٣٦٩ش، صص ٥٠، ٥١، ٦٢، ٧٠، ١٠١ و ١٩؛ دیوان عمادالدین نسیمى (زندگى و اشعار)، یدالله جلالى پندرى، تهران، ١٣٧٢ش، ص٢٠.
٩ ـ مصراع دوم این بیت در نسخه رستم على اوف (ص١٢٢) بصورت «جُست و جو کند» آمده است که با توجه به ابیات دیگر، خصوصا سطر «از سر زلف تو دم زدن»، ترکیب «گفت و گو کند» صحیح تر است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد