یادداشتهای پراکنده

نظرات 2 + ارسال نظر
سعیده سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:15

سلام دوست عزیز
طرح وبلاگتون به سرعت منو جذب کرد و بعد غرق در مطالب و عکس ها شدم
عالی بود همه چیز
ایا امکان اینکه email شما رو داشته باشم هست پروانه عزیز؟

شهرزاد سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 16:04

شعری از احمد شاملو:

میلاد آن که عاشقانه بر خاک مرد

(1)
نگاه کن چه فرو تنانه بر خاک می گسترد
آن که نهال نازک دستانش
از عشق
خداست
و پیش عصیانش
بالای جهنم
پست است.
آن کو به یکی « آری » می میرد
نه به زخم صد خنجر،
مگر آن که از تب وهن
دق کند.
قلعه ای عظیم
که طلسم دروازه اش
کلام کوچک دوستی است.

(2)
انکار ِ عشق را
چنین که بر سر سختی پا سفت کرده ای
دشنه مگر
به آستین اندر
نهان کرده باشی.-
که عاشق
اعتراف را چنان به فریاد آمد
که وجودش همه
بانگی شد.

(3)
نگاه کن
چه فرو تنانه بر در گاه نجابت
به خاک می شکند
رخساره ای که توفانش
مسخ نیارست کرد.
چه فروتنانه بر آستانه تو به خاک می افتد
آن که در کمر گاه دریا
دست حلقه توانست کرد.
نگاه کن
چه بزرگوارانه در پای تو سر نهاد
آن که مرگش
میلاد پر هیا هوی هزار شهزاده بود.
نگاه کن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد