بیچاره اسفندیار -۲

نظرات 9 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:19

اینکاها در یونسکو:

http://whc.unesco.org/pg.cfm?cid=31&l=en&id_site=274&gallery=1&&index=7


پرو در nationalgeographic:

http://www.nationalgeographic.com/history/ancient/enlarge/machu-picchu-citadel.html

معبد خورشید-تن تن:

http://tintinworld.blogfa.com/post-11.aspx


اسارت ناجوانمردانه امپراتور اینکا توسط پیزارو

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100954463017


مازیار دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 22:25 http://sarayebishehsar.blogsky.com

با درود
اینبار فقولاده بود
به این دلیل که
راستش تو متن بیچاره اسفندیار اول فقط شعر بود
خوب ادمای عامه ای مثل من از شعر چندان سررشته ای ندارن
چیزه زیادی از اون بخش نفهمیدم
اما این بخش عالی بود
اگه لطف کنین و در مطالب بعدیم با این سبک پیش برین یعنی یه تعریف یا برداشتی ازش بزارین ادم بهتر می فهمه
مرسی
شاد باشید
بدرود

درود فراوان بر جوانمرد مازیار گرامی
این روزهابه رفتارها و حرکات ... جوانان میهن مان به گونه ای دیگر نگاه می کنم. دید و نگاهم نسبت به گذشته نسبت به آنان تغییر کرده . آن چه در نا خودآگاه جوان ایرانی وجود داشته با خودآگاه او ترکیب شده تا این روزها سراسر گیتی از او سخن بگوید. به ژیامت که نگاه می کنم تمامی آن چه در ذهنم است به مغزم هجوم می آورد.

شاهنامه:
هر چه فردوسی بلند آوا بود
چون رسد پیش تو مشتش وا بود
شهریار

ایرانی نیازی به شاهنامه خوانی ندارد شاهنامه در رگ های او جریان دارد

کافی است شاهنامه را باز کنی و بخوانی دو هفته ای برایت سخت است ولی به زودی به موسیقی خواندن آن عادت می کنی.

اگر در خواندن شاهنامه دو اصل را تمرین کنی به زودی به روانی شاهنامه خوان خواهی شد

۱- موسیقی شاهنامه: این موسیقی یا همان وزن را بدون توجه به دستور کلاسیکٍ نوشته شده در کتاب ها آشنا هستی . حتی سعدی هم در نوشته های نثر خودش از موسیقس شاهنامه استفاده کرده است.


۲- واژه نامه فردوسی: شاهنامه هزار سال پیش با واژه هایی که آن زمان کاربرد داشته ا سروده شده است .
می توانی از همین لغت نامه دهخدا که در اینترنت است هم استفاده کنی

نا گفته نماند برای خواندن شاهنامه بهتر است از نسخه ی معتبری استفاده کنی.

اگر به شاهنامه خوانی علاقه داری می توانیم بیشتر در مورد آن گفتگو کنیم.

به امید بهروزی

سارا سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:02

عالی بود.

فقط یک بهار سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:42 http://www.n-hoseini.persianblog.ir

درود بر شما. چند روزی به شبکه دسترسی نداشتم. چونان همیشه بهره بردم. پروانه ی گرامی! نسخه ی معتبر شاهنامه هم معرفی کنید خیلی ارزنده است با این نسخه های گوناگون ناآشنایان بدجور گرفتار می شوند... پاینده باشی. من هم به روزم با اعتراف

درود بر شما. دوست گرامی همان گونه که می دانی بیش از هزار نسخه دستی در موزه ها ی سراسر دنیا پراکنده است. و نسخه های دستی با هم تفاوت دارند که نمی خواهم در باره ی چرایی آن بنویسم

تا کنون شاهنامه های چاپ شده معروف ترین آنها چاپ مسکو و نسخه ی ژول مل بود ولی بنا به نظر شاهنامه پژوهان شاهنامه خالقی مطلق هم اکنون بهترین است این شاهنامه حاصل چهل سال کار استاد خالقی مطلق است با بررسی چندین نسخه دستنویس گرد آوری شده است. که درایران به وسیله ی مرکز دائره المعارف اسلامی چاپ و منتشر شده است.

شاهنامه دکتر جنیدی هم نمایشگاه امسال رونمایی شد که ایشان هم نیازی به معرفی ندارند.

تا ژیش از شاهنامه خالقی مطلق ،من شاهنامه بر اساس چاپ مسکو و شاهنامه ژول مل را در اختیار داشتم که برای خواندن داستان ها هر دو را موازی می خواندم ولی حالا شاهنامه خالقی مطلق هم اضافه شده است.

یک نمونه را برایت می نویسم:
سعدی نوشته است:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد/ که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است

این دو بیت از داستان فریدون است زمانی که دو برادر ایرج می خواهند ایرج را در خلوت بکشند این دو بیت از زبان ایرج گفته شده است که در شاهنامه مسکو نیست ولی در شاهنامه ژول مل هست

و یا آنجا که فریدون، ضحاک را به پای کوه می برد تا در آنجا به غل و زنجیر ببندش
این ابیات مشهور:

فـریـــدون فـــــرخ فرشـتــــه نبـود/ به مشـک وبه عنبر سـرشـته نبود. بـــه داد و دهـــش یافت آن نیکویی/ تو داد و دهش کن فریـدون تویی
...
در نسخه مسکو نیست

نا گفته نماند وقتی ابیات مشترک این دو را با هم مقایسه می کردم می دیدم گاهی برخی ابیات مسکو زیباتر و آهنگ درست تری دارند

البته خواندن کتابهای استادانی همانند کزازی ، محجوب، رستگار فسایی، دوستخواه ،سعید حمیدیان،سعیدی سیرجانی ....در باره ی شاهنامه شاهنامه را خواندنی تر می کند.

فریدون چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 00:39 http://www.farhang4.blogspot.com

اسفندیار پس از اینکه هفت خوان را می گذارند و به دژ ارجاسب می رسد برای وارد شدن دست به نیرنگ می زند ، لباس بازرگانان را بر تن می کند یکصد هشتاد تن از جنگاوران را بر می گزیند و دستو ر می دهد بر هشتاد نفر شتر ،درون دو صندق پنهان شده بار شترها شوند و به سوی دروازه ی دژ حرکت می کند. اسفندیار با هزار نیرنگ خود را به ارجاسب می رساند و هدایای گرانبهایی به او می دهد . ارجاسب گول می خورد و دستور ورود و میزبانی او را می دهد


----------------
آیا به نظر شما میشود متن فوق را بصورت زیر نوشت ؟

اسفدیار پس از اینکه هفت خوان رستم را پشت سر می گذارد به دژ ارجاسب می رسد. برای ورود به دژ متوسل به نیرنگ می شود. لباس بازرگانان بر تن می کند و از میان جنگاوران یکصد و هشتاد نفر را برمی گزیند که در دو صندوق پنهان شوند ...

---------------------
راستی صد و هشتاد نفر جنگ آور که لابد سلاح های جنگی هم با خود داشتند چگونه در دو صندوق پنهان شدند ؟ طول و عرض صندوق ها چقدر بود ؟ چطور شتری می تواند چنین باری را بکشد؟

با صمیمانه ترین درود ها

در اینجا به عمد «تن» را برای جنگاوران و «نفر» را برای شتر نوشتم تا نشان دهم که «نفر» در اصل برای شتر به کار می رود نه برای انسان .این طور می گویند که عرب ها برای کوچک کردن ایرانی ها، همان گونه که آنها را «عجم» نامیده اند، این واژه را وارد زبان ما کرده اند. همان گونه که ایرانی ها واژه ی «تازی» که نژادی از «سگ» ها ست برای عرب ها انتخاب کرده اند و یا «عجم» در معنی« غیر عرب» به معنای کسی که« عرب» نیست یعنی نفهم است و عقل در سر ندارد ،انتخاب کرده اند(در واقع واژه ای نژاد پرستانه است). خوب بهتر است که واژه های« تازی» و «نفر» و «عجم» در جای خود به کار روند.

فریدون گرامی با سپاس از توجه شما به این نکته باید بگویم زبان در طول زمان تغییر کرده است و برخی واژه ها به مفهوم عکس خود تبدیل شده اند مانند واژه ی «رعنا» که امروزه معنای «خوش قد و بالا» و خوبی در ذهن ما دارد، ولی به لغت نامه دهخدا بروید و ببینید این واژه معنایی وارون این دارد، به طوری که از این پس قطعن این واژه را به عنوان صفت خوب به کار نخواهید برد.

آنچه که باید اعتراف کنم ،من هم در هنگام حرف زدن نمی توانم به جای «نفر» بگویم« تن» ولی اینجا که در هنگام نوشتن است، ترجیح می دهم از واژه ی «تن» به جای« نفر» برای انسان استفاده کنم به خصوص که گفتگو در باره ی شاهنامه است.

انسان های بار شتر:
راستی جنگاورانی که در میان اسب تروا پنهان شده بودند چند نفر بودند و چگون میان آن اسب جای گرفته بودند؟
در مورد شتر و حمل دو جنگاور باید از صاحبان کاروان شتر پرسید من اطلاعی ندارم. به هر روی آنچه روشن است بسیاری نوشته ها در داستان های اساطیری به شکل مبالغه آمیزی نوشته شده اند تا برجسته شوند شما که خود شاعرید نویسنده بهتر از این کوچک این موضوع را درک می کنید.

سلاح های جنگی همراه سربازان:
سلاح های جنگی لابه لای شاهنامه مسلمن توپ و تانک نبوده اند،سپر و نیزه و کمان و کارد و چند وسیله ی کوچک دیگر بوده که در کنارشان درون صندوق ، جای می گرفته .

سلاح های جنگی بحثی جداگانه دارد که خواندنی و شنیدنی است، یک بار از زبان دکتر جنیدی تفسیرهای قابل توجهی در این باره شنیدم که در متن شاهنامه منتشره شان اثر داده اند.
دکتر جنیدی از پژوهشگران بزرگ شاهنامه هستند که سال های زیادی از عمرشان را صرف مطالعه تاریخ و فرهنگ ایران کرده اند و در نمایشگاه کتاب شاهنامه ی خودشان را رونمایی کردند.

با سپاس فراوان از شما

مازیار چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 http://sarayebishehsar.blogsky.com

با درود
جواب نظر خوندم و حتما این به درساتون توجه می کنم
تو جواب نظرتون باید بگم
اول ممنونم از توصیفتون
دوم اسم اون شابلون
سوم به لکه روی هندونه دقت کردین،شبیه بچه داخل رحم مادر
چهارم چشم اندازه زیبایی داره اما استفاده درستی ازش نمیشه،با یه مدیریت درست میشه توریستای زیادی رو اونجا برد
پنجم من مخالف اسمون خراش نیستم من میگم میشه همراه اسمون خراش یه همچین منطقه ای رو هم واسش ساخت
راستش در مورد رنگ سبز باید بگم من قبلا از رنگ سبز به عللت بی اطلاعی و به دلایلی متنفر بودم اما حالا درموردش دارم اطلاعات جالبی میگیرم که نظرمو داره عوض میکنه
مرسی از اطلاعاتون
پایدار وسر بلند باشید
بدرود

درود
..
چهارم:
جذب توریست:امسال تابستان که خیلی از ایرانی های برون مرز نشین، که تابستان ها به ایران می آیند از سفر منصف شده اند و بلیطاشونو پس داده اند تازه اگر این چند ساله اخیرخبرها را خوانده باشی می بینی چه بر سر برخی جهانگرده و توریست ها آمده است.

آسمان خراش:در یک محیط حتی باز، همانی که شما عکسش را گذاشته اید تصور کنید ماه می تابد و ستاره ها می درخشند شما کنار آن آسمانخراش ایستاده اید آنوقت این بنای مزاحم شماست و زیبایی ماه احساس نمی شود و یا از کنار آن عبور می کنید در حالی که منظره ی پشت این ساختمان ها رشته کوههای البرز هستند می بینید که چقدر از عظمت کوهها و منظره ی چشم نواز و دل انگیز آن کاسته می شود.

رنگ : شما که در منطقه ی سر سبز زندگی می کنید و تا چشم کار می کند همه جا پوشیده از رنگ سبز است ،باید زیباترین رنگ برایتان سبز باشد از خواندن نظر پیشین شما تعجب کردم.

به امید به روزی

فریدون پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:44 http://www.farhang4.blogspot.com

فردا
ستارگان بدرخشند و ماه بتابد
شادمانی زچشمه و راه بتراود

روز و روزگارتان خوش


فقط یک بهار جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 20:15 http://www.n-hoseini.persianblog.ir

درود بر شما... من فراموش کرده بودم به خاطر ایمیل های جالب و مفیدتان سپاس گزاری کنم. گرامی! قلمت برقرار... اندیشه ات روشن. منتظرم

محسن دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:27

سلام.خسته نباشید.
من به خاطر مشکل مالی میخوام کتاب شاهنامه ای رو که 23 سال دمت داره.حدود 980 برگه و کاملا رنگی .اثر 10 استاد خوشنویسی.و شیرازه بندی شده هم هست.
رو بفروشم.اگه کسی تمایل به خرید داره و در ضمن میتونه خوب ازش نگه داری کنه.منو بهش معرفی کنین.ممنون.
09369409144 این شماره ی منه.یا حق...
عکس هم میتونم ارسال کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد