خیام

فرهنگ و هنر / فرهنگ و هنر ایران

خیام؛ رندی فراتر از کفر و اسلام و دنیا و دین

تندیس خیام در نیشابور

۱۳۸۸/۰۲/۲۹
روز دوشنبه، ۲۸ اردیبهشت ماه، جهان و ایران زادروز تولد ریاضی‌دان و شاعری را جشن گرفت که فرم دشوار رباعی را در شعر کلاسیک فارسی به اوج و کمال رساند، در تدوین تقویم خورشیدی جلالی، از کامل‌ترین گاهشماری‌های بشری، مشارکت داشت، در مبحث معادلات سه مجهولی، در جبر و ریاضی و نجوم و در برخی مبانی هندسه اقلیدسی چشم‌اندازهای تازه‌ای کشف کرد، به رغم کمیت اندک شعرهای خود در سنجش با حجم آثار بزرگان شعر فارسی، به بلندآوازه‌ترین شاعر زبان فارسی در جهان بدل شد، شک، تردید، پرسش و نقد بنیادی مفاهیم و ارزش‌های فرهنگ مسلط بر جامعه خود را در قالب هنر بر کرسی تاریخ نشاند و بیش و فراتر از این همه، نمونه ای نادر از پیروزی خلاقیت هنری بر باورهای جزمی و قدرت‌های سیاسی و دینی را به دست داد.

فردوسی، مثنوی حماسی، مولوی مثنوی عرفانی، بیهقی و سعدی نثر کلاسیک و حافظ غزل را در زبان فارسی به کمال رساندند و خیام فرم ساده اما دشوار، موجز و فشرده اما پر امکان رباعی را، به رغم محدویت آن به چهار مصرع و وزن واحد « حَولَ و لا قُوَّةَ اِلاّ بِالله»، به فرمی غنی برای بیان هنری پیچیده‌ترین مفاهیم فلسفی بدل کرد.

بزرگان شعر و نثر کلاسیک فارسی، و حتی عاصی‌ترین آنان حافظ، با باورهای اصلی فرهنگ مسلط بر جامعه، یا دستکم با باورهای گرایش‌ها و لایه‌های قدرتمندی در جامعه، همراه بودند و حداکثر قرائت و برداشتی متفاوت، اما مشترک در مفاهیم پایه، از فرهنگ مسلط جامعه یا نظام ارزشی گرایش‌های قدرتمند آن را عرضه کرده اند.

اما شک، تردید، پرسش و نقد بینادی رباعیات خیام، به ویژه آن جا که در مفاهمیی چون باور به خالق، عدل الهی، معنای قدسی خلقت، معاد، شک و با زبانی تصویری و موجز و در بافتی منسجم، پرسش‌های وجودی خود را هنرمندانه مطرح می‌کند، نه فقط بر فرهنگ مسلط جامعه، که بر نظام ارزشی همه گرایش‌های آن بر می‌آشوبد و با این همه، به اتکاء خلاقیت هنری خود، بر تاریخ و فرهنگی که نقد را برنمی‌تابد و بر حذف فرهنگی پیروز شده است.

خلاقیت هنری خیام بر فرهنگی پیروز شد که نقد و پرسش را به فراموشی یا حاشیه‌های تاریخ تبعید می‌کرد و از سر خصومت با دگراندیشانی چون رازی آثار او را چنان نابود کرد که افکار او تنها از زبان و به روایت مخالفان جدی او به دست ما رسیده است. اما شک، تردید، پرسش و نقد بنیادی رباعیات خیام، در پرتو ساخت و بیان هنری او، از سرکوب و حذف فرهنگ تک صدایی و جزم باور در امان ماند و به یکی از مولفه‌های فرهنگ ما بدل شد.

به گفته اکثر مورخان خیام در ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی متولد و حدود ۵۱۰ خورشیدی درگذشت. به دوران حیات خود، اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری، به عنوان ریاضی‌دان و منجمی بزرگ شهرت داشت اما معاصران او چون نظامی عروضی، مولف چهار مقاله که او را «حجه الحق» خطاب می‌کند، یاابوالفضل بیهقی، که او را «امام عصر خود» می‌خواند و حتی سنائی و عطار، که خود شاعر بودند، از خیام به عنوان شاعر یاد نمی‌کنند.

زمانه خیام روزگار اوج‌گیری جدل‌های مذهبی و تلاطم‌های سیاسی بود. جانشین ملکشاه، سلطان سنجر سلجوقی، خیام را طرد کرد چرا که خیام در سیاست نیز با فرهنگ مسلط زمانه خود درافتاد، با استبداد شرقی به مخالفت برخاست و چشم به دموکراسی آتنی یونانیان داشت و به گزارش ابن قفطی «در التزام سیاست مدنیه بر موجب قواعد یونانیه مبالغت فرمودی» و «بر آن‌ بود که‌ باید هیئت‌ اجتماعیه‌ را بر حسب‌ قواعد یونانیان‌ اداره‌ کرد.»
محققان حدود ۵۷ رباعی از صدها رباعی منسوب به خیام را اصیل می‌دانند و صادق هدایت در مقدمه ترانه‌های خیام می‌نویسد: «گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یک دسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیه جنگ‌ها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده و پس از مرگش منتشر گردید.»

خواجه نظام‌الملک،صدراعظم ملک‌شاه سلجوقی در سال ۴۸۰ هجری قمری برای اصلاح گاهشماری از خیام و هفت ریاضی‌دان بزرگ زمانه دعوت کرد و تقویم خورشیدی جلالی حاصل این همکاری است. خیام بیش از ۱۲ اثر ارزنده در جبر و ریاضی و نجوم نوشت و رساله نوروز نامه را نیز به او نسبت می‌دهند.

زمانه خیام روزگار اوج‌گیری جدل‌های مذهبی و تلاطم‌های سیاسی بود. جانشین ملکشاه، سلطان سنجر سلجوقی، خیام را طرد کرد چرا که خیام در سیاست نیز با فرهنگ مسلط زمانه خود درافتاد، با استبداد شرقی به مخالفت برخاست و چشم به دموکراسی آتنی یونانیان داشت و به گزارش ابن قفطی «در التزام سیاست مدنیه بر موجب قواعد یونانیه مبالغت فرمودی» و «بر آن‌ بود که‌ باید هیئت‌ اجتماعیه‌ را بر حسب‌ قواعد یونانیان‌ اداره‌ کرد.»

ابن‌ القفطی، گزارشی کوتاه اما گویا نیز از برخورد معاصران خیام با او به دست می‌دهد«چون‌ اهل‌ زمانش‌ در دین‌ او تهمت‌ زدند و آن چه‌ پنهان‌ می‌داشت‌ آشکار کردند برخون‌ خویش‌ بترسید و عنان‌ زبان‌ و قلم‌ خود باز کشید»

شهرت جهانی

ترجمه آزاد فیتز جرالد از رباعیات خیام در سال ۱۸۵۹ میلادی در ۲۵۰ نسخه منتشر شد. فیتزجرالد این ترجمه را پس از انتشار نسخه تازه ای از رباعیات خیام در سال ۱۸۶۷ بازنویسی و در سال ۱۸۶۸ منتشر کرد. ترجمه فیتز جرالد را، که شهرت جهانی خیام را سبب شد، از بهترین نمونه‌های ترجمه آزاد، بازآفرینی اثر در زبان مقصد، ارزیابی می‌کنند.

شاعری که در قلب قرون وسطای جزم‌باوری «نقاش ازل» را به سخره می‌گیرد و در این «طــرب خـــانه خاک» ، «هــــر برگ بنفشه» را «خالی» می‌بیند که « بر روی نگـــاری بــوده است» و می‌داند که «از جملـــه رفتـــگان ایــــــن راه دراز» «باز آمــده ای نیست بما گــــــــوید بــاز»، به برکت خلاقیت هنری خود « رندی» است «در این شورستــان» که «با هفت هـــــــزار سالگــان سر به سر» است.

رندی « نشسته بــر خنگ زمیـــن»، «نه کفــر و نه اسلام و نه دنیا و نه دیــن»، «نه حق و نه حقیــقت نه شریعت نـه یقین» که می‌خروشد «گر بر فلکم دست بدی چون یزدان، برداشتمی من این فلک را ز میان، از نو فلکی دگر چنان ساختـمی، کازاده بـه کام دل رسیدی آسان»
  
 

رباعی خیام بر سبویی کهن در اسرائیل

۱۳۸۷/۱۲/۲۲
گزارش‌های رسیده از اسرائیل حکایت از کشف کوزه یا سبویی دارد که مصرعی از یکی از رباعیات معروف منسوب به عمر خیام، دانشمند و شاعر نامدار ایرانی، بر آن نقش بسته است.

کاوشگران اسرائیلی می‌گویند که این کوزه، به احتمال بسیار زیاد، در زمان خود حکیم عمر خیام ساخته شده است.

سرپرستی گروه ویژه کندوکاو باستانی در شهر قدیم اورشلیم (بیت المقدس) را دکتر رینا آونر، به نمایندگی اداره عتیقه‌جات اسرائیل در دست داشت.

این کندوکاو در قطعه زمینی انجام گرفت که بخش خصوصی آن را برای احداث ساختمان آماده کرده بود.

کوزه یا سبوی کشف شده در این قطعه زمین، دربخش قدیم قدس، لعابی از فیروزه دارد و با گل و بوته و خطی سیاه رنگ آراسته شده است.

ریفکا کوهنامین، از اداره عتیقه‌جات اسرائیل، پیش از انتشار گزارش این کاوش باستانی بی درنگ دریافت که نوشته های نقش بسته بر گردن این سبو به زبان فارسی است.

این نوشته، مصرعی از یک رباعی معروف خیام نیشابوری است: «دستی است که در گردن یاری بوده است»

مصرعی برگرفته از این رباعی:

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که در گردن او می‌بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است

باستان‌شناسان کاشف این کوزه معتقد هستند که سبوی یاد شده در یکی یا بین دو قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی، تقریباً هم زمان با دوران خیام نیشابوری، ساخته شده است.

درعین حال این راز برجای مانده که سبوی یاد شده، چگونه سر از اسرائیل درآورده است.

باستان‌شناسان همچنان از خود می‌پرسند که آیا این سبو احتمالاً پیشکش دلداده ای به دلبری در اورشلیم بوده، یا ره‌آورد بازرگانی از فرسنگ‌ها فرسنگ دورتر، از قلب ایران زمین.  
 
 

نوروز ۸۸

خیام و بنیان‌گذاری گاه‌شمار ایرانی

۱۳۸۸/۰۱/۱۱
در هر گوشه‌ای از جهان ، ایرانیان فرا رسیدن بهار را همراه با نوروز جشن می‌گیرند. نوروز که پدیده‌ای متعلق به پیشینیان در گذشته‌های بسیار دور است.

هر سال، از آغاز تا پایان، ۳۶۵ روز و پنج ساعت و ۴۹ دقیقه را می‌پیماید تا پس از افول زمستان، طلوع بهاران را به سال جانشین خود تحویل دهد.
 
  •  
محمد حیدری ملایری، فیزیک‌دان مقیم فرانسه، سال‌هاست که در رصد خانه بین‌المللی فرانسه فعالیت می‌کند. او در کنار تخصص حرفه‌ای خود مطالعات ژرفی نیز در زمینه اخترشناسی دارد و درباره سال‌های خورشیدی، فرضیه‌هایی را با محاسبات پیچیده و طولانی به اثبات رسانده است.
 
محمد حیدری ملایری، فیزیک‌دان مقیم فرانسه، سال‌هاست که در رصد خانه بین‌المللی فرانسه فعالیت می‌کند. او در کنار تخصص حرفه‌ای خود مطالعات ژرفی نیز در زمینه اخترشناسی دارد و درباره سال‌های خورشیدی، روی فرضیه‌هایی نیز کار کرده است.

او درباره پیوند دقیق خورشید با لحظه تحویل شدن سال نو می‌گوید: «پدیده تحویل مربوط به حرکت ظاهری خورشید است. خورشید از یک جا حرکت می‌کند و به همان جا بازمی‌گردد. البته این اتفاقی است که در دید ما حادث می‌شود و این طور به نظر می‌رسد. در واقع این زمین است که حرکت می‌کند ولی ما حس می‌کنیم که خورشید است که هر روز جایش را به سمت شرق تغییر می‌دهد و حرکت می‌کند. بعد از یک‌سال به جایی می‌رسد که به آن «نقطه اعتدال بهاری » می‌گوییم.»

او می‌افزاید: «این نکته را هم باید در نظر داشته باشید که طول سال متغییر است. یعنی سال در پنج هزار سال دیگر، آن طولی را نخواهد داشت که امروز دارد . تغییر خواهد کرد و کمتر خواهد شد و این امر به‌علت تأثیر سیاره‌های دیگر منظومه شمسی است.»

محمد حیدری ملایری در سمینارها و کنفرانس‌هایی که در زمینه مقایسه سال‌های خورشیدی برگزار شده است، شرکت کرده و در محاسبات خود ثابت کرده که سال خورشیدی ایرانی، از همه سال‌های دیگر خورشیدی دقیق تر است. او در پاسخ به این پرسش که چرا برخی اوقات سال کبیسه ایرانی و سال کبیسه میلادی هم‌زمان نیستند، می گوید: «علت تفاوت در «سیستم» محاسبه یا «ارنژمان» کبیسه در این دو تقویم است» و می‌افزاید: «مهم‌ترین مسئله این است که سال ۳۶۵ روز نیست. بلکه سال ۳۶۵ روز، و کسری از روز به مدت پنج ساعت و ۴۹ دقیقه است. مهم‌ترین مسئله گاه‌شمارهای خورشیدی، رفتارشان با این کسر از روز است.»

به گفته آقای حیدری ملایری «سیستمی که در تقویم ایرانی به کار می‌رود دقیق‌ترین نوع سیستم است و به منظور این که این محاسبات را حساب کنند به جای آنکه هر چهار سال یک روز را اضافه کنند، برخی مواقع اضافه نمی‌کنند و در هر ۳۳ سال، هشت سال کبیسه می‌گیرند. برخلاف تقویم مسیحی که هر ۳۲ سال، هشت سال کبیسه دارند که به این شکل، سال تقویمی از سال واقعی جلو می‌افتد. اما در تقویم ایرانی بخاطر این که سال واقعی از سال تقویمی جلو نیفتد هر ۳۳ سال، هشت سال را کبیسه می‌گیرند. یعنی ۲۵ سال را عادی فرض می‌کنند و این ۲۵ سال همان ۳۶۵ روز است و هشت سال را ۳۶۶ روز می‌گیرند و همین باعث می‌شود که تعادل بین سال خورشیدی و سال تقویمی برقرار شود.»

به این شکل است که تقویم ایرانی هر ۲۶ هزار سال فقط یک روز جلو می‌افتد درصورتی که تقویم مسیحی هر هفت هزار سال یک روز جلو می‌افتد و این نشان دهنده این است که دقت تقویم ایرانی خیلی بیشتر از تقویم مسیحی است.

به باور محمد حیدری ملایری ، این همه دقت در گاهنامه ایرانی را ناشی از تلاش، محاسبات و ریزبینی عمر خیام، شاعر، ریاضی‌دان و اخترشناس ایرانی می‌داند. او می‌گوید: «نبوغ خیام در این بوده که گفته است به جای اینکه هر ۳۲ سال، هشت سال را کبیسه بگیریم، اظهار کرده است که هر ۳۳ سال این کار را بکنیم . الان ما می‌دانیم این هم کافی نیست. در آن زمان خیام این موضوع را نمی‌دانست که هر سال، طول سال دارد کوتاه می‌شود. اگر چه تقویم ایرانی پیش از اسلام ابداع شده است اما دقتش را مرهون مطالعات خیام است.»

با دستاوردهای خیام در محاسبات مربوط به گاه‌شمار ایران در زمان حیات خود او مخالفت‌هایی شد و استفاده از گاه‌شمار با گسست‌های تاریخی همراه بوده است.

محمد حیدری ملایری: «خیام در زمان ملکشاه سلجوقی و با کمک خواجه نظام الملک این مطالعات را انجام داده است برای اینکه سلجوقیان دارای یک امپراتوری بزرگ بودند که با تقویم اسلامی نمی‌شد خراج این امپراتوری را حساب کرد. در آن زمان از خیام خواسته شد در این مورد مطالعه کند . او ۱۲ سال به این مطالعات مشغول شد، ولی متاسفانه این تحقیقات به علت مرگ ملکشاه قطع شد و کسانی که با خیام مخالف بودند از او ایراد می‌گرفتند که مطالعاتش به «گبر» و پیش از اسلام تمایل دارد.»
محمد حیدری ملایری در این باره می‌گوید: «خیام در زمان ملکشاه سلجوقی و با کمک خواجه نظام الملک این مطالعات را انجام داده است برای اینکه سلجوقیان دارای یک امپراتوری بزرگ بودند که با تقویم اسلامی نمی‌شد خراج این امپراتوری را حساب کرد. در آن زمان از خیام خواسته شد در این مورد مطالعه کند . او ۱۲ سال به این مطالعات مشغول شد، ولی متاسفانه این تحقیقات به علت مرگ ملکشاه قطع شد و کسانی که با خیام مخالف بودند از او ایراد می‌گرفتند که مطالعاتش به «گبر» و پیش از اسلام تمایل دارد.»

آقای ملایری می‌افزاید: «تقویمی که خیام زنده کرد شکل دقیق‌تر شده تقویم اوستایی است. اگر چه در تقویم اوستایی جشن نوروز به نقطه اعتدال بهاری نچسبیده بود. او می‌توانست کارش را در حد ابداع یک تقویم کاری برای ملکشاه متوقف کند اما این کار را نکرد. او نام‌های اوستایی تقویم ایرانی را زنده کرد (مانند فروردین، اردیبهشت و سایر نامهای دوازده‌گانه ماه‌های سال). اگر چه کسانی از جمله خازنی که در گروه خیام با او مطالعه می‌کرد با او مخالف بودند، اما او نشان داد که به فرهنگ اوستایی و ایرانی توجه و علاقه دارد. بعد از خیام این اسامی برای مدتی به فراموشی سپرده شد و شخصیت‌های دیگری مثل خواجه نصیر طوسی نیز برای احیاء این اسامی تلاش کردند. اما بعد از تغییر شرایط سیاسی و حمله مغول دیگر این تقویم در ایران رعایت نمی‌شد.»

رواج به‌کارگیری گاه‌شمار خیام، به آغاز قرن حاضر باز می‌گردد. به گفته محمد حیدری ملایری «چیزی که اهمیت دارد این است که در دوران رضا شاه، مجلس شورای آن زمان مطالعاتی در این زمینه انجام داد و تقویم ایرانی و جشن نوروز از نو زنده شد. فکر می‌کنم کسی که در این زمینه سهم به سزایی دارد سید حسن تقی زاده است.»

تا پیش از این اقدام از نام ماه‌ها با اسامی برج ها یاد می‌شد. مثلاً می‌گفتند «حمل»، «ثور» و غیره. اما مجلس ایران تصمیم گرفت نام ماه‌ها، همان نام‌های اصیل ایرانی باشد.

این اخترشناس ایرانی یادآور می‌شود «اکنون هم در تقویم کشور افغانستان با وجود آنکه تقویم‌شان مثل ماست، از نام‌های فروردین و اردیبهشت استفاده نمی‌کنند».

در پیوند با زمان که گاه در ذهن انسان ،گذشت آن سرعت می‌گیرد و پیوند سرعت زمان با سرعت ستاره‌های کهکشان، محمد ملایری به وجود زمان‌های گوناگون اشاره می‌کند: «چندین نوع زمان داریم، زمان اخترشناسی که مربوط به گردش زمین به دور خورشید و تأثیر سیارات و ستاره ها و حرکت کرّات است و زمانی که در ذهن اشخاص می گذرد که امر پیچیده‌ای است».

او با تقدیر از اخترشناسان زمان، بر این نکته تأکید می‌کند که از زمانی که سال خورشیدی به عنوان گاهنامه ایرانی تثبیت شده است نوروز و دیگر جشن‌های باستانی جای خود را در طول تاریخ حفظ کردند. او می‌گوید: «فکر می‌کنم زبان فارسی و ابداع تقویم ایرانی دو نمونه از بدیع ترین چیزهایی است که ایرانیان بوجود آوردند. اینها مهمترین نماد سرزندگی و فعالیت فرهنگ غنی ایرانی هستند.»

محمد حیدری ملایری در سمینارها و کنفرانس‌هایی که در زمینه مقایسه سال‌های خورشیدی برگزار شده است، شرکت کرده و در محاسبات خود ثابت کرده که سال خورشیدی ایرانی، از همه سال‌های دیگر خورشیدی دقیق تر است.
به باور برخی دانشمندان دیگر، «چون تقویم ایرانی با طول سال مورد نظر اخترشناسان رصدخانه‌ها (مثلا گرینویچ) اختلاف دارد، محاسبات خیام سال را به درستی نشان نمی‌دهد».

اما بر پایه پژوهش‌ها و محاسبات محمد حیدری ملایری، فرضیه خیام در تعیین طول سال علمی از همه روش‌ها صحیح‌تر بوده است. به این معنا که خیام طول سال خورشیدی ایرانی را ۳۶۵ روز و ۲۴ درصد روز می‌داند، در حالی که اخترشناسان غربی ، طول سال خورشیدی را ۳۶۵ روز و ۲۳ درصد روز می دانند و در مجموع سال‌های متمادی همین یک درصد تفاوت روز، نقش مهمی در کم شدن طول سال ایفا خواهد کرد.
نظرات 11 + ارسال نظر
سیاوشان شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 13:21 http://siavashan.blogfa.com

رفته ام از یاد
گفته ام با باد
رمز زیستن را
راز بودن را

در کـــارگــه کـــوزه گری رفـــــتم دوش
دیــــدم دو هـــزار کـــوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه بـــر آورد خـــــــروش
کــو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

پروانه شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:16


این عکس بر گرفته از سایت رادیوفردا است که متن ان به شرح زیر بود:

گزارش‌های رسیده از اسرائیل حکایت از کشف کوزه یا سبویی دارد که مصرعی از یکی از رباعیات معروف منسوب به عمر خیام، دانشمند و شاعر نامدار ایرانی، بر آن نقش بسته است.

کاوشگران اسرائیلی می‌گویند که این کوزه، به احتمال بسیار زیاد، در زمان خود حکیم عمر خیام ساخته شده است.

سرپرستی گروه ویژه کندوکاو باستانی در شهر قدیم اورشلیم (بیت المقدس) را دکتر رینا آونر، به نمایندگی اداره عتیقه‌جات اسرائیل در دست داشت.

این کندوکاو در قطعه زمینی انجام گرفت که بخش خصوصی آن را برای احداث ساختمان آماده کرده بود.

کوزه یا سبوی کشف شده در این قطعه زمین، دربخش قدیم قدس، لعابی از فیروزه دارد و با گل و بوته و خطی سیاه رنگ آراسته شده است.

ریفکا کوهنامین، از اداره عتیقه‌جات اسرائیل، پیش از انتشار گزارش این کاوش باستانی بی درنگ دریافت که نوشته های نقش بسته بر گردن این سبو به زبان فارسی است.

این نوشته، مصرعی از یک رباعی معروف خیام نیشابوری است: «دستی است که در گردن یاری بوده است»

مصرعی برگرفته از این رباعی:

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که در گردن او می‌بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است

باستان‌شناسان کاشف این کوزه معتقد هستند که سبوی یاد شده در یکی یا بین دو قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی، تقریباً هم زمان با دوران خیام نیشابوری، ساخته شده است.

درعین حال این راز برجای مانده که سبوی یاد شده، چگونه سر از اسرائیل درآورده است.

باستان‌شناسان همچنان از خود می‌پرسند که آیا این سبو احتمالاً پیشکش دلداده ای به دلبری در اورشلیم بوده، یا ره‌آورد بازرگانی از فرسنگ‌ها فرسنگ دورتر، از قلب ایران زمین.


پروانه شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:24


محمد حیدری ملایری، فیزیک‌دان مقیم فرانسه، سال‌هاست که در رصد خانه بین‌المللی فرانسه فعالیت می‌کند. او در کنار تخصص حرفه‌ای خود مطالعات ژرفی نیز در زمینه اخترشناسی دارد و درباره سال‌های خورشیدی، فرضیه‌هایی را با محاسبات پیچیده و طولانی به اثبات رسانده است.

محمد حیدری ملایری، فیزیک‌دان مقیم فرانسه، سال‌هاست که در رصد خانه بین‌المللی فرانسه فعالیت می‌کند. او در کنار تخصص حرفه‌ای خود مطالعات ژرفی نیز در زمینه اخترشناسی دارد و درباره سال‌های خورشیدی، روی فرضیه‌هایی نیز کار کرده است.

او درباره پیوند دقیق خورشید با لحظه تحویل شدن سال نو می‌گوید: «پدیده تحویل مربوط به حرکت ظاهری خورشید است. خورشید از یک جا حرکت می‌کند و به همان جا بازمی‌گردد. البته این اتفاقی است که در دید ما حادث می‌شود و این طور به نظر می‌رسد. در واقع این زمین است که حرکت می‌کند ولی ما حس می‌کنیم که خورشید است که هر روز جایش را به سمت شرق تغییر می‌دهد و حرکت می‌کند. بعد از یک‌سال به جایی می‌رسد که به آن «نقطه اعتدال بهاری » می‌گوییم.»

او می‌افزاید: «این نکته را هم باید در نظر داشته باشید که طول سال متغییر است. یعنی سال در پنج هزار سال دیگر، آن طولی را نخواهد داشت که امروز دارد . تغییر خواهد کرد و کمتر خواهد شد و این امر به‌علت تأثیر سیاره‌های دیگر منظومه شمسی است.»

محمد حیدری ملایری در سمینارها و کنفرانس‌هایی که در زمینه مقایسه سال‌های خورشیدی برگزار شده است، شرکت کرده و در محاسبات خود ثابت کرده که سال خورشیدی ایرانی، از همه سال‌های دیگر خورشیدی دقیق تر است. او در پاسخ به این پرسش که چرا برخی اوقات سال کبیسه ایرانی و سال کبیسه میلادی هم‌زمان نیستند، می گوید: «علت تفاوت در «سیستم» محاسبه یا «ارنژمان» کبیسه در این دو تقویم است» و می‌افزاید: «مهم‌ترین مسئله این است که سال ۳۶۵ روز نیست. بلکه سال ۳۶۵ روز، و کسری از روز به مدت پنج ساعت و ۴۹ دقیقه است. مهم‌ترین مسئله گاه‌شمارهای خورشیدی، رفتارشان با این کسر از روز است.»

به گفته آقای حیدری ملایری «سیستمی که در تقویم ایرانی به کار می‌رود دقیق‌ترین نوع سیستم است و به منظور این که این محاسبات را حساب کنند به جای آنکه هر چهار سال یک روز را اضافه کنند، برخی مواقع اضافه نمی‌کنند و در هر ۳۳ سال، هشت سال کبیسه می‌گیرند. برخلاف تقویم مسیحی که هر ۳۲ سال، هشت سال کبیسه دارند که به این شکل، سال تقویمی از سال واقعی جلو می‌افتد. اما در تقویم ایرانی بخاطر این که سال واقعی از سال تقویمی جلو نیفتد هر ۳۳ سال، هشت سال را کبیسه می‌گیرند. یعنی ۲۵ سال را عادی فرض می‌کنند و این ۲۵ سال همان ۳۶۵ روز است و هشت سال را ۳۶۶ روز می‌گیرند و همین باعث می‌شود که تعادل بین سال خورشیدی و سال تقویمی برقرار شود.»

به این شکل است که تقویم ایرانی هر ۲۶ هزار سال فقط یک روز جلو می‌افتد درصورتی که تقویم مسیحی هر هفت هزار سال یک روز جلو می‌افتد و این نشان دهنده این است که دقت تقویم ایرانی خیلی بیشتر از تقویم مسیحی است.

به باور محمد حیدری ملایری ، این همه دقت در گاهنامه ایرانی را ناشی از تلاش، محاسبات و ریزبینی عمر خیام، شاعر، ریاضی‌دان و اخترشناس ایرانی می‌داند. او می‌گوید: «نبوغ خیام در این بوده که گفته است به جای اینکه هر ۳۲ سال، هشت سال را کبیسه بگیریم، اظهار کرده است که هر ۳۳ سال این کار را بکنیم . الان ما می‌دانیم این هم کافی نیست. در آن زمان خیام این موضوع را نمی‌دانست که هر سال، طول سال دارد کوتاه می‌شود. اگر چه تقویم ایرانی پیش از اسلام ابداع شده است اما دقتش را مرهون مطالعات خیام است.»

با دستاوردهای خیام در محاسبات مربوط به گاه‌شمار ایران در زمان حیات خود او مخالفت‌هایی شد و استفاده از گاه‌شمار با گسست‌های تاریخی همراه بوده است.


محمد حیدری ملایری: «خیام در زمان ملکشاه سلجوقی و با کمک خواجه نظام الملک این مطالعات را انجام داده است برای اینکه سلجوقیان دارای یک امپراتوری بزرگ بودند که با تقویم اسلامی نمی‌شد خراج این امپراتوری را حساب کرد. در آن زمان از خیام خواسته شد در این مورد مطالعه کند . او ۱۲ سال به این مطالعات مشغول شد، ولی متاسفانه این تحقیقات به علت مرگ ملکشاه قطع شد و کسانی که با خیام مخالف بودند از او ایراد می‌گرفتند که مطالعاتش به «گبر» و پیش از اسلام تمایل دارد.»محمد حیدری ملایری در این باره می‌گوید: «خیام در زمان ملکشاه سلجوقی و با کمک خواجه نظام الملک این مطالعات را انجام داده است برای اینکه سلجوقیان دارای یک امپراتوری بزرگ بودند که با تقویم اسلامی نمی‌شد خراج این امپراتوری را حساب کرد. در آن زمان از خیام خواسته شد در این مورد مطالعه کند . او ۱۲ سال به این مطالعات مشغول شد، ولی متاسفانه این تحقیقات به علت مرگ ملکشاه قطع شد و کسانی که با خیام مخالف بودند از او ایراد می‌گرفتند که مطالعاتش به «گبر» و پیش از اسلام تمایل دارد.»

آقای ملایری می‌افزاید: «تقویمی که خیام زنده کرد شکل دقیق‌تر شده تقویم اوستایی است. اگر چه در تقویم اوستایی جشن نوروز به نقطه اعتدال بهاری نچسبیده بود. او می‌توانست کارش را در حد ابداع یک تقویم کاری برای ملکشاه متوقف کند اما این کار را نکرد. او نام‌های اوستایی تقویم ایرانی را زنده کرد (مانند فروردین، اردیبهشت و سایر نامهای دوازده‌گانه ماه‌های سال). اگر چه کسانی از جمله خازنی که در گروه خیام با او مطالعه می‌کرد با او مخالف بودند، اما او نشان داد که به فرهنگ اوستایی و ایرانی توجه و علاقه دارد. بعد از خیام این اسامی برای مدتی به فراموشی سپرده شد و شخصیت‌های دیگری مثل خواجه نصیر طوسی نیز برای احیاء این اسامی تلاش کردند. اما بعد از تغییر شرایط سیاسی و حمله مغول دیگر این تقویم در ایران رعایت نمی‌شد.»

رواج به‌کارگیری گاه‌شمار خیام، به آغاز قرن حاضر باز می‌گردد. به گفته محمد حیدری ملایری «چیزی که اهمیت دارد این است که در دوران رضا شاه، مجلس شورای آن زمان مطالعاتی در این زمینه انجام داد و تقویم ایرانی و جشن نوروز از نو زنده شد. فکر می‌کنم کسی که در این زمینه سهم به سزایی دارد سید حسن تقی زاده است.»

تا پیش از این اقدام از نام ماه‌ها با اسامی برج ها یاد می‌شد. مثلاً می‌گفتند «حمل»، «ثور» و غیره. اما مجلس ایران تصمیم گرفت نام ماه‌ها، همان نام‌های اصیل ایرانی باشد.

این اخترشناس ایرانی یادآور می‌شود «اکنون هم در تقویم کشور افغانستان با وجود آنکه تقویم‌شان مثل ماست، از نام‌های فروردین و اردیبهشت استفاده نمی‌کنند».

در پیوند با زمان که گاه در ذهن انسان ،گذشت آن سرعت می‌گیرد و پیوند سرعت زمان با سرعت ستاره‌های کهکشان، محمد ملایری به وجود زمان‌های گوناگون اشاره می‌کند: «چندین نوع زمان داریم، زمان اخترشناسی که مربوط به گردش زمین به دور خورشید و تأثیر سیارات و ستاره ها و حرکت کرّات است و زمانی که در ذهن اشخاص می گذرد که امر پیچیده‌ای است».

او با تقدیر از اخترشناسان زمان، بر این نکته تأکید می‌کند که از زمانی که سال خورشیدی به عنوان گاهنامه ایرانی تثبیت شده است نوروز و دیگر جشن‌های باستانی جای خود را در طول تاریخ حفظ کردند. او می‌گوید: «فکر می‌کنم زبان فارسی و ابداع تقویم ایرانی دو نمونه از بدیع ترین چیزهایی است که ایرانیان بوجود آوردند. اینها مهمترین نماد سرزندگی و فعالیت فرهنگ غنی ایرانی هستند.»


محمد حیدری ملایری در سمینارها و کنفرانس‌هایی که در زمینه مقایسه سال‌های خورشیدی برگزار شده است، شرکت کرده و در محاسبات خود ثابت کرده که سال خورشیدی ایرانی، از همه سال‌های دیگر خورشیدی دقیق تر است.به باور برخی دانشمندان دیگر، «چون تقویم ایرانی با طول سال مورد نظر اخترشناسان رصدخانه‌ها (مثلا گرینویچ) اختلاف دارد، محاسبات خیام سال را به درستی نشان نمی‌دهد».

اما بر پایه پژوهش‌ها و محاسبات محمد حیدری ملایری، فرضیه خیام در تعیین طول سال علمی از همه روش‌ها صحیح‌تر بوده است. به این معنا که خیام طول سال خورشیدی ایرانی را ۳۶۵ روز و ۲۴ درصد روز می‌داند، در حالی که اخترشناسان غربی ، طول سال خورشیدی را ۳۶۵ روز و ۲۳ درصد روز می دانند و در مجموع سال‌های متمادی همین یک درصد تفاوت روز، نقش مهمی در کم شدن طول سال ایفا خواهد کرد.

پروانه شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:49

28 اردیبهشت روز خیام بود .
کمی دیر شد ولی یادش را زنده نگاهداریم.

عه تا یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 15:04 http://www.bankol.blogfa.com

فرهیخته ی عزیز/سرکارخانم پروانه اسماعیل زاده
برای کمک به ارزیابی نظر مخاطب شعر امروز ایران از شما که صلاحیت اظهار نظر دارید
دعوت میشود در این نظر سنجی شرکت کنید.
با احترام و سپاس

محسن یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 23:24 http://after23.blogsky.com

البته در این نیم بیتی که این جاست ی یاری نوشته نشده.
شاید به این شکل خواندنش هم خالی از لطف نباشد.
این کوزه چو من عاشق زار بوده است
در بند سر زلف نگار بوده است
این دسته که در گردن او می‌بینی
دستی است که بر گردن یار بوده است
عاشق زار و نگار و یار را خیلی واقعی تر می کند. حضورشان در زندگی شاعر مشخص تر است. تا عاشق زاری و نگاری و یاری که یعنی قرار نیست ما خیلی هم بدانیم که این ها چه کسانی بوده اند.

هر چه از امروز صبح می آیم و این شکل از شعر را می خوانم ، می بینم که شکل اصلی اش آهنگین تر است و همان مفهمومی را دارد که شما در باره ی آن نوشته اید.

می بینید که خیام از شراب و کوزه در ترانه هایش به خوبی استفاده کرده است .
کوزه که دسته ، گردنه و شکم و لبه و... شراب داخل آن که روح ان است.

زان کوزه می که نیست در وی ضرری
پر کن قدحی بخور ، بمن ده دگری
زان پیشتر ای پسر که در رهگذری
خاک من و تو کند کوزه گری

پروانه دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:08

در کارگه کوزه گری کردم رای
بر پله چرخ دیدم استاد به پای
می کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای

فریدون سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:19

نمیدانم این مطلب تا چه حد واقعیت دارد که می گویند اشعار خیام به دودسته تقسیم کرده اند.
۱- اشعاری که توسط خود خیام سروده شده که دارای زمینه های مادی گرایی است
۲- اشعاری که توسط دیگران سرود شده و به او نسبت داده شده که دارای دید گاه های ایده آلیستی است.

به هر حال خیام یکی از شاعران بدون مرز است و در تمام دنیا مردم با اشعار و نام او اشنا هستند. به عبارت دیگر شاعری است جهانی.

در این شعر خیام نه اینکه به نوعی سیر گردش تکاملی اشاره دارد بلکه سیر هستی را در اشکال متفاوت نشان می دهد.

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بـنـد سر زلـف نــگاری بــوده است
این دســته که در گـردن او می‌بـینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است

رباعی زیبایی است با فلسفه ای پر بار


دلتان همیشه شاد

می گویند اگر همه ی شعرها و افسانه ها و کتابهایی که در مورد خیام نوشته شده یک جا جمع کنند یک کتابخانه ی بزرگ می شود و خیام موجودی می شود که در طول عمرش روزی دو بار عقایدش تغییر کرده است.

خیام فیلسوفی، منجم و ریاضیدان بود و در آن زمان با آن همه دانش اندک و تعصبات و محدودیتهای شدید مذهبی در رباعیاتش عقاید خود را به ساده ترین و زیباترین شکل بیان کرد.

دید خیام نسبت به کفر و دین :

می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین منست
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتــا دل خـرم تـو کابین مـن است

*کابین= مهریه

سیر گردش تکاملی هم در استفاده از کوزه و شراب که در آن می گوید خوش باش در همان موقع لب کوزه می گوید من هم زمانی پادشاهی ، زیبارویی ... بوده ام.

با سپاس فراوان از همراهی شما

پروانه سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 13:13

یک قطره آب بود و با دریا شد
یک ذره خاک و با زمین یکتا شد
آمد شدن تو درین عالم چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

خیام

پروانه سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 13:22

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر لحظه به دام دگری پــا بستی

گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم

آیا تو چنان که می نمایی هستی

پروانه چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:45

نگاهی به تأثیر خیام بر جهان غرب، ایسنا
»
» ارسال به دنباله بیست‌وهشتم اردیبهشت‌ماه در تقویم رسمی کشورمان به نام روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری ثبت شده است.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خواجه امام حجة‌الحق، حکیم ابوالفتح (ابوحفص) عمربن ابراهیم مشهور به خیام (خیامی) نیشابور، فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر ایرانی در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است.



وی در ترتیب رصد‌خانه ملکشاهی و اصلاح تقویم همکاری داشت. وفات او بین 506 و 530 هجری قمری اتفاق افتاده است. از آثار او می‌توان «جبر و مقابله»، «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات»، کتاب «اقلیدس»، «رساله فی الاختیال لمعرفه مقداری الذهب و الفضة فی جسم مرکب منهما»، «لوازم الامکنه» و رباعیات را نام برد.

تأثیر خیام بر غرب

نام خیام را اولین‌بار توماس هاید - استاد دانشگاه آکسفورد - در کتاب «تاریخ ادیان» و به زبان لاتین به‌ کار برد. زمانی که بحث تقویم جلالی مطرح بود، نام خیام در ضمن نام هشت تنی که در تألیف و ساختار تقویم یاد‌شده دخیل بودند، آورده شده است که در آن وفات خیام را در سال 517 هجری قمری ذکر کرده بودند.

در سال 1742 میلادی، ژرالد مییرمن هلندی نامی از کتاب «جبر و مقابله»ی خیام را به میان می‌آورد که ظاهرا جزو کتاب‌هایی بوده است که شخصی به‌نام وارنر آن‌ها را وقف کرده بود. این کتاب توجه اصحاب علم را به خود جلب کرد. گیبن - صاحب کتاب «تاریخ افول و انقراض امپراتوری روم» - زمانی که از عصر ملکشاه سلجوقی سخن به میان می‌آورد، درباره گاه‌شماری نیز مطالبی را می‌آورد که البته در آن میان نامی از خیام نیست؛ اما بعد از او کسانی که بر کتاب یاد‌شده حاشیه و توضیح نوشته‌اند، نام منجمان روزگار ملکشاه را آورده و از خیام نیز اسم برده‌اند. الفینستن در کتاب «وصف کابل» درباره پیروان خیام در کابل مطالبی می‌آورد. ژوزف فون‌ هامر نیز در کتابی که به سال 1818 در وین منتشر کرد، چند ترجمه از رباعیات خیام را در آن آورد. جیمز فریزر نیز در سفرنامه خود مطالبی درباره خیام نوشته است. او توصیفی از امامزاده محروق به دست می‌دهد و می‌گوید: «نزدیک به این بنای بزرگ محوطه‌ی کوچکی واقع است که در آن عمر خیامی آسوده است. او شاعری بود که در عصر نظام‌الملک، وزیر اعظم سلطان بزرگ سلجوقی، ملکشاه، می‌زیست.»

در سال 1834 میلادی، یک خاورشناس فرانسوی به‌نام سدیو در کتابخانه سلطنتی فرانسه جزوه‌ای درباره «جبر و مقابله» با نام خیام یافت. استاد دیگری به‌نام لیبری در همان کتابخانه، نسخه کامل‌تری از «جبر و مقابله»ی خیام به‌دست آورد. دو نسخه یاد‌شده با نسخه چاپ لیدن اساس کار دکتر وپکه شد تا این کتاب را به زبان فرانسه منتشر کند. وپکه در کتاب خود از خیام سخن به میان آورده است، البته مأخذ او در این کار «تاریخ الحکما»‌ی قفطی است.

در سال 1857 میلادی، بینینگ، جهانگردی که به ایران سفر کرده بود، بر روی دیوار‌های تخت‌ جمشید یک رباعی از خیام دید و بدین‌ سبب در گزارشی از سفر خود که در یکی از مجله‌های همان زمان نوشت، نام خیام را به همراه این دوبیتی آورد:

آن کاخ که بر چرخ همی زد پهلو / شاهان همه بر درش نهادندی رو

دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای / بنشسته و می‌گفت که کوکو کوکو

اما اتفاق خجسته‌ای که در سال 1858 روی داد، آشنایی فیتز جرالد با رباعیات خیام توسط کاول انگلیسی بود. وی در ژانویه همان سال در مجله کلکته مقاله‌ای می‌نویسد که از آن طریق، فیتز جرالد به‌وجود خیام پی می‌برد. شوق شناخت خیام، جرالد را وادار کرد تا یاد‌گیری زبان فارسی را خیلی جدی در سال 1853 میلادی آغاز کند. آن‌چه او برای یاد‌گیری در اختیار داشت، کتاب دستور زبان «سر ویلیام جونز» بود.

اولین‌بار پروفسور کاول از روی نسخه موجود در کتابخانه بادلیان در آکسفورد یک نسخه از رباعیات خیام تهیه کرد و در اختیار فیتز جرالد قرار داد. در ژوئن سال 1863 نیز نسخه‌ی دیگری از نسخه‌ی کتابخانه انجمن آسیایی استنساخ و برای فیتز جرالد ارسال کرد. فیتز جرالد در سال 1858 میلادی، ترجمه رباعیات خیام را به فرجام آورد. ابتدا آن را برای چاپ به مجله‌ای به‌نام «فریزر» داد؛ ولی مدیر مجله ترجمه او را لایق مجله ندانست و چاپ نکرد. در سال 1859، فیتز جرالد 250 نسخه از آن را چاپ کرد و نزد یک کتابفروش قرار‌داد تا بفروشد. در سال 1862، از روی چاپ یاد‌شده در مَدرَس هندوستان چاپ دیگری کردند که در اختیار دوستداران شعر و ادب قرار گرفت. افراد سرشناس درزمینه‌ی رباعیات، ترجمه جرالد را مطالعه و چنان استقبال کردند که آوازه‌ی آن همه جا را گرفت. جیمز لاول در این‌باره این‌گونه نوشت: «این مروارید‌های افکار در دریای فارس پرورده شده بود، / هریک از ایشان لمعانی ملایم داشت چون بدر تمام؛ / غواص عُمَر، آن همه را از بستر‌ ایشان بیرون کشید، / فیتز جرالد آن‌ها را گرفته به رشته انگلیسی کشید.»

تنیسن نیز در شعری خطاب به فیتز جرالد چنین نوشت: «سرود زرین شرقی، / که از آن ترجمه‌ای به انگلیسی / به از این ترجمه بهشتی نمی‌شناسم؛ / سیاره‌ای هم‌قدر آن خورشید / که برونش داد، آن کافر عظیم / آن عُمَر شما...»

در سال 1867 ژان باتیست نیکلای - کنسول فرانسه در ایران - نسخه‌ی جدیدی از رباعیات خیام را منتشر کرد. این نسخه زمانی که به‌دست فیتز جرالد افتاد، از آن چیزهایی جدیدی آموخت و سبب شد تا فیتز جرالد نسخه جدید‌تری ترجمه کند و با دستکاری‌هایی در ترجمه‌های قبلی، در سال 1868 آن را با 110 رباعی منتشر کند.

ارنست رنان که خود فیلسوف ناموری بود، با خواندن رباعیات خیام ترجمه نیکلا چنان تحت تأثیر قرار گرفت که مقاله مبسوطی درباره رباعیات خیام در مجله آسیایی فرانسه به چاپ رسانید. البته رنان آن‌گونه که باید، خیام را نشناخته بود؛ چرا که او به ترجمه نیکلا توجه داشت و ترجمه نیکلا هم یک ترجمه سطحی بود. در صورتی که فیتز جرالد خیام را خیلی خوب درک کرده بود و تفکر او را در هستی‌شناسی دریافت کرده بود و بالأخره فیتز جرالد در 14 ژوئن 1883 میلادی جان به جان آفرین سپرد.

ترجمه‌ی جرالد از رباعیات خیام به سرعت مرزها را در نوردید و خیلی زود سراسر دنیا از آن آگاه شد و روزبه‌روز بر شهرت او افزوده شد. باید گفت همان‌قدر که عمر خیام در جهان شهرت دارد، فیتز جرالد نیز دارد. در حقیقت، شهرت هر یک مدیون دیگری است؛ چرا که اگر فیتز جرالد نبود، خیام نمی‌توانست تا این اندازه عامه را به‌خود جلب کند.

در آلمان نیز روکرت - شاعر شهیر - در سال 1874 میلادی کتابی در دستور زبان تألیف کرد و چند رباعی از خیام در آن آورد.

امرسن نیز مقاله‌ای با عنوان «ادبیات و اهداف اجتماعی» درباره شعر فارسی دارد که در آن‌جا از عمر خیام یاد می‌کند. بنجامین که مدتی سفیر ایالات متحده آمریکا در ایران بود، کتابی با نام «ایران و ایرانیان» دارد که در واقع می‌توان آن را سفرنامه او تلقی کرد. در قسمتی از این کتاب راجع به دین ایرانیان و خاصه اسلام صحبت می‌کند و در همین کتاب نیز از خیام با توجهی خاص یاد کرده و تلویحا به کفر و ایمان پرداخته است. در سال 1892 میلادی، گروهی از دوستداران خیام در لندن باشگاهی را به‌نام باشگاه عمر خیام تشکیل دادند و در سال 1893 چند شاخه گل سرخ از گل‌هایی که بر سر مزار خیام روییده بود، به لندن آوردند و کنار مزار فیتز جرالد کاشتند. کنار گل‌ها لوحی قرار دادند که روی آن نوشته شده بود: «این بوته گل سرخ که در باغ پرورده شده است و تخم آن را ویلیام سیمپسن از سر قبر عمر خیام در نیشابور آورده بود، به‌دست چند تن از هوا‌خواهان ادوارد فیتز جرالد از جانب انجمن عمر خیام غرس شد در هفتم اکتبر 1893.»

جهانگرد دیگری به‌نام ییت از مزار خیام در نیشابور دیدن کرده بود و در گزارش خود نسبت به بی‌توجهی اهالی آن دیار (نیشابور) به خیام مطالبی آورده بود. او در گزارش خود نوشته بود، هیچ‌گونه راهنما یا علامتی که نام خیام بر او باشد، وجود نداشت.

پی‌نوشت: این مطلب از کتاب «ادبیات ایران در ادبیات جهان» نوشته‌ی امیراسماعیل آذر برداشت شده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد