زردی من از تو ، سرخی تو از من



شاهنامه از کهن ترین متن هایی که برگزاری جشن چهارشنبه سوری به آن اشاره شده است.

شاهنامه فردوسی است.


در داستان بهرام چوبینه با «پَـرموده» پسر ساوه ‌شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده رزم بودند، ستاره‌بینی بهرام را پند می‌دهد که:
ستاره‌شمر گفت بهرام را
که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت
همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُـد در میان سپاه
از این روی و زان روی بُـد رزم‌گاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد
بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی
می و رود و رامشگر و خوردنی
. . .
ز جیحون همی آتش افروختند
زمین و هوا را همی سوختند .


در سراسر شاهنامه به جز یکشنبه و چارشنبه، روز دیگری از هفته نام برده نشده است و تنها باری که از چارشنبه یاد شده، در همین داستان و همین جشنی است که در زمان بهرام چوبین انجام شده و این کهن‌ترین یادکرد جشن چارشنبه در متون است.



برگرفته از پژوهش های ایرانی

نظرات 1 + ارسال نظر
فریدون سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 http://www.parastu.persianblog.ir

سلام
با خواندن این متن یادم افتاد که امشب شب چارشنبه سوری است و زیباست که یادی از وطن و رسم و رسوم اش بکنیم.
این جا ها که خبری نیست . در این شب توی لندن نه ترقه ای در می رود و نه آتشی روشن می شود که کسی از روی آن بپرد. زندگی اپارتمانی هم جایی برای این کار ها نمی گذارد.
با خواندن این پست شما بسیار خوشحال شدم و تازه یادم افتاد که امشب شب چار شنبه سوری است . باید از روی چیزی پرید و غذا بیشتر خورد . دانستم که امشب با شب های دیگر فرق دارد .دانستم که میشود امشب را به یاد وطن و رسم قدیمی آن رویایی ساخت و خاطرات را ورق زد . حتی زنگی به دوستان زد چارشنبه سوری را تبریک گفت و تبریک شنفت. و آماده شد برای عید .

باید سبزی کاشت ( که نکاشته ام و دیر شده است) و ماهی در تنگ انداخت. باید هفت سین سر سفره ( روی میز) گذاشت. شیرنی خرید و لباس نو پوشید . باید تبریک گفت و تبریک شنید. آه چقدر زیباست این لحظه های مهربانی و شور و شوق

خب یک سال گذشت. دوستی ما عمق بیشتری یافت و بیشتر با افکار یکدیگر آشنا شدیم. در بلاگ هایمان مطالبی نوشتیم که با سالهای قبل تفاوت داشت. باشد که در سال نو با رویاهایی نوین و پی گیر راه آینده ای روشن و شکوفا را در پیش بگیریم.
عید نوروز را به پروانه گرامی و خانواده گرانقدر و دوستان این بلاگ از صمیم قلب تبریک می گویم و برای همه شما عزیزان نهایت سلامتی و شادمانی را آرزو می کنم.

بهاران خجسته باد
فریدون

سلام
می توانید در خانه تا یک شمع روشن کنید و از روی آن بپرید.

خوش حالم که این یادداشت توانست اندکی یاد شادی برای شما بیاورد. به دنبال پیامتان در یادداشت پیشین باید بگویم به همین دلیل، به دنبال هویت بودن ، شاهنامه خواندن و کند و کاو در رازها و مازهای آن را دوست دارم.
شاهنامه در سفره ی هفت سینتان فراموش نشود.

همیشه به تاریخ این دوستی در مجاز فکر می کنم . یادداشت ها در ذهنم دوره می شود .
درس هایی که من و خانواده ام از یادداشت های شما گرفته ایم هیچگاه فراموشمان نمی گردد و بر زندگی ما اثر بسیار خوبی داشته است. آنها به گرمی این وبلاگ و خانه ی واقعی ما بسیار کمک کرده اند.


با سپاس فراوان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد