شاهی، در شاهنامه ارزش شمرده نمی شود

در زبان و ادب پهلوی کتابهایی که در باره ی سرگذشت ایران نوشته می شده «خوتای نامک» می نامیدند. که «خوتای» در زبان پارسی دری «خدای» و سپس «خدا» شده است که « خدا» در معنی سرور و شاه نیز بوده است. به پیروی از این نام در زمان یزد گرد آخرین پادشاه ساسانی ، کارنامه ایران در کتابی به نام «خوتای نامک » گرد آوری شده است، افسوس که متن پهلوی و تازی آن از میان رفته است. به پیروی از این در پارسی دری «خدای نامه» ، «شاهنامه» نامیده شده است.
فردوسی خود در شاهنامه، نامه های باستان را «نامه ی خسروان» یا «نامه ی باستان» خوانده است. دیگرانی مانند فرخی سیستانی «نامه ایران» را «شاهنامه» خوانده اند.
بنا بر آنچه گفته شد، این نام ، نشانه ای از ارزش شاهان در شاهنامه نیست.
اگر در شاهنامه شاهی ستوده شده است برای شایستگی هایی که داشته و اگر شاهی مانند کیکاووس سبکسر باشد، او را بی خرد و دیوانه و... می خواند.
در داستان رستم و سهراب نامداران ایرانی به گودرز می گویند:
به نزدیک این شاه دیوانه رو
وز این در سخن یاد کن ، نو به نو
گودرز کاووس را «کم خرد» می خواند:
کسی را که جنگی چو رستم بود
بیازارد او را کم خرد بود
درجای دیگر رستم کاووس را «مشتی خاک» می داند:
چرا دارم از خشم کاووس باک
چه کاووس پیشم، چه یک مشت خاک
پادشاهی در شاهنامه در برابر پهلوانی بی رنگ می نماید. اگر شاهنامه به نام کسانی باشد ، بهتر است آن را «نامه ی پهلوانان» بنامند.
در داستان سیاوش رستم در برابر چشمان کاووس، سودابه را، که سیاوش را به سوی مرگ فرستاده است از شبستان شاه گیسو کشان بیرون می آورد و به دو نیم می کند.
تهمتن برفت از بر تخت اوی
سوی خان سودابه بنهاد روی
زپرده به گیسوش بیرون کشید
زتخت بزرگیش در خون کشید
به خنجر به دو نیم کردش به راه
نجنبید بر جای کاووس شاه
فردوسی همواره کیخسرو را ستوده است.کیخسرو نشانه ی راز آلودِ انسان پاک و رهاست، او نماد «مرگ در زندگی» و نشانه ی « پاکی در آلودگی» است. کیخسرو به شیوه ای شگفت انگیز ، زنده به مینو می رود.
اگر فردوسی ستایش کننده شاهان بود کاووس را نیز باید می ستود.
نظرات 5 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 16:28 http://after23.blogsky.com

شیر مادر حلالم نیست اگر از این به بعد به شاه نامه نگویم خوتای نامه.
خوتای نامه فردوسی. خیلی زیباتر از شاه نامه فردوسی است.
خانم پروانه خانم چه چیز خوبی به من یاد دادی.
امروز رفته بودم بهشت زهرا. سر مزار شاهرخ مسکوب فقط به رستم واسفندیار فکر می کردم.
شاید. ولی در این لحضه به این فکر می کنم که یکی از پست های این روزهایم در عکس هایی که می بینیم، یادی باشداز این بزرگ مرد ادب معاصر، که این روزها دیگر در کنارمان نیست.
چرا من این روزها این قدر دلم می گیرد؟

یک روز به دوستی گفتم از کزازی یه متن دیگه آماده کردم ولی مثل اینکه خوانندگان وبلاگ خسته شده اند بی درنگی گفت:هر چی از کزازی داری بنویس . خوشحالم که به حرفش گوش کردم و شما خوشتان آمد.

یک روز صبح در سر راهم به کار از رادیو شنیدم که می گفت: بعضی زبانای دنیا مرده اندمثل زبان لاتین یا فارسی یا پهلوی

خودتان که میدانید دیگر نمی گویم..

دکتر جنیدی در یکی از سخنرانی هایش می گفت(البته با عصبیت ) باید در مدرسه ها و دانشگاهها واحد زبانهای پهلوی و میخی بگذارند این زبانها خیلی راحت است و بارها به آموزش و پرورش و دانشگاهها این پیشنهاد را کرده است ولی کو گوش شنوا...

جایی خواندم که مصری ها مشغول یاد گرفتن زبان قبل از اسلامشان که عربی نبودهُ هستند .
چرا ما نباید به هویت خود پی ببریم؟

از پیامتان هم برای سالار در وبلاگ کتابخوانی سپاسگزارم .او بسیار از خواندن آن شادمان شده بود.


باید در وبلاگ کتابخوانی هم از شاهرخ مسکوب یاد کنیم و بنویسیم که هر چه از این بزرگان بنویسیم کم است.

فرشته دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:26 http://freshblog.blogsky.com

سلام پروانه عزیز من هم چهارشنبه سوری رو جشن خواهم گرفت.
پیشاپیش این نوروز باستانی رو بهتون تبریک میگم...

فرشته گرامی اگر روی عکس آتش کلیک کنی اطلاعاتی در باره ی چهارشنبه سوری می خوانی.
با سپاس وآرزوی سالی خوش برای شما

فریدون دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 20:28 http://parastu.persianblog.ir

« پادشاهی در شاهنامه در برابر پهلوانی بی رنگ می نماید. اگر شاهنامه به نام کسانی باشد ، بهتر است آن را «نامه ی پهلوانان» بنامند»
============
به نظر من نیازی نیست که نام را معنی کنیم. نامی را که شاعر « فُردوسی» به میل خود بر آن گذاشته است یا د آور مجموعه شعری است که از فردوسی باقی مانده است .
به هر حال شاهنامه در واقع سالار و شاه ـ نامه هاست.

مثل اینکه همه مشکلات زندگی مان را پشت سر گذاشته ایم فقط مانده است شاهنامه را «پهلوان نامه » و فردوسی را « فرد » و « سی » بخوانیم و ببینیم فرد با سی چه ارتباطی داشته و چندین کتاب در این رابطه بنویسم و اذهان عمومی را مشغول کنیم که مبادا به مسایل اجتماعی فکر کنند. و راستی دکترا گرفتن در این رشته ها چقدر ساده و بی درد سر است.

ببخشید از اینکه دریچه آنچه را که از ذهن ام می گذرد برایتان باز می کنم.. تا نظر شما عزیزان در این باره چه باشد.

علی آریا سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 http://serkherika.persianblog.ir/

.......
سلام
سال خوب و آرامی داشته باشید
به فیروز ، ترانه ، سالار سلام می کنم.

سوفیا چهارشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:42

سلام اوضاع اینقدرها هم که شما فکر می کنیدبد نیست توی دانشگاه ما همه پهلوی پاس می کنن هر چندیک درس ۲واحدی برای این مطلب مهم وگسترده خیلی کمه اما بهتر از هیچه ودر درس تاریخ زبان فارسی ما خط میخی یاد می گیریم شنیده ام که این دروس همه جا ارائه نمی شه واحد های درسی رشته های علوم انسانی نیازبه تغییر اساسی دارند ما این کار رو دردانشکده ی خودمون شروع کردیم یه اتفاقایی هم افتاده امید وارم بشه دعا کنید

سلام
خوش خبر باشید.
ننوشتید چه دانشگاهی هستید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد