؟

 

 
شهریور ماه بود که معاون مالی شرکت یک نامه از وزارت دارایی دستش بود اومد اتاقم و گفت از ابتدای مهر باید سه درصد "مالیات بر ارزش افزوده" ازمشتری ها بگیریم ، نامه رو بهم نشون داد دیدم باید در آدرس سازمان امور مالیاتی کشور طرح استقرار نظام مالیات بر ارزش افزوده فرمی پر شه .معاون تو فکر بود من هم گفتم خوب بزارید نامه اینجا باشه تا بررسیش بکنم وببینم چه کارهایی رو باید این قسمت انجام بده. باید کلیه ی برنامه های سیستم فروش که در آن مجوز فروش و قراردادها و فاکتورها تغییر پیدا می کرد و رفتن به آن سایت هم کاری نداشت فقط با با حضور و نظر معاون شرکت فرم پر میشد. از معاون خواستم با توجه به دستور العمل صدور صورت حساب در سایت سازمان امور مالیاتی تغییراتی در فرمت های شرکت را زیر نظر مشاور مالی به این قسمت اعلام کنند .این تازه ابتدای کار بود.
دو روز گذشت نتونستند فرم را در سایت پر کنند این بود که قرار شدم من برم ببینم چه خبره . هرساعتی از روز که می خواستم وارد آدرس رجیستری شوم به دلیل دسترسی زیاد به آن سایت ورود غیر ممکن بود نخستین بار که وارد سایت شدم همون صفحه ی اول گیر کردم و به معاون گفتم اینا برنامه ی فرمشون ایراد داره من این برنامه نویسا رو می شناسم بیشتریا روششون بنویس و برو هست و آزمایش های لازم رو با یوزرها انجام میدن مثل همین اتومبیلا که تحویل مردم میدن و یک سال گارانتی و بیمه بدنه داره برنامه نویسا هم همینطورین می نویسن و گارانتی میدن تا یوزرا خودشون دادشون در بیاد.دو روز بعد دیدم برنامه ی ورود فرم تغییر کرده! باز پس از اون هم میانه ی فرم بود که حرکتی نمی کرد این بود که از معاون شرکت خواستم فرم را کاملن دستی پر کرده در اختیارم بگذاره تا نیمه شب یا صبح زود از خانه به اینترنت وصل شوم تا فرم رو پر کنم ولی باز هم موفق نشدم معاون گفت وقتتو تلف نکن ولش کن ما که مشکل داریم همه مشکل دارن حتمن تمدید می کنن. پیش بینی معاون درست در اومد و مهلت تمدید شد . در مدت تمدید شده هم همان وضع بود باز هم معاون گفت بازم تمدید می کنن حالا صبر کن. چند روزی گذشت و اعلام کردند اونهایی که موفق نشدند فرم را پر کنند دستی پر کرده وبا پست سفارشی به سازمان مالیاتی بفرستند. ولی بایدفرم در اینترنت پر می شد.
اول مهر همه چیز آماده است و چون مشتری های ما عمده هستند و دریافت چک ها همه مدت دار هستند زیاد عجله ای در کار نداریم تا اینکه بازار اصفهان وپس از اون بازا تهران اعتصاب می کنند و در یک حرکت ناگهانی جناب رییس قوه مجریه در نامه ای به وزیر اقتصاد دستور تعویق اجرای این قانون را به مدت دوماه می ده . شب پنج شنبه از اخبار شنیدم و صبح شنبه ساعت 8 به معاون زنگ زدم چه کار کنم برنامهها به قبل برگشت شوند؟ گفت قوه مجریه که نمی تونه قانونی رو که مجلس قانونگذار وضع کرده ندید بگیره فعلن دست نگه دارید و من هم همه چیز را قفل کردم کسی نتونه با این سیستم کار کنه.
دو روز گذشت و مامورای خرید گفتند موقع خرید نقدی سه درصد رو ازش می گیرن. مشتری های عمده ما هم که همون بازاری ها هستند در قرارداداشون زیر بار سه در صد نمی رفتن .چکاشونو بدون محاسبه سه درصد می فرستادند.
تو خونه هم با همسرم فیروز هم دائم این بحث رو می کردیم و او هم می گفت این طرح دست بازاریا رو می کنه ولی به ضرر مصرف کننده است از فردا ما که رفتیم شهروندخرید کنیم باید سه در صد رو پرداخت کنیم .شهروند رو مثال می زد چون شهروند بقالی نیست و حساباش به روزه.
مشاور مالی که هفته ای یک روز میاد شرکت اومد اتاقم ازش در این مورد سئوال کردم گفتم اصلن عملی هست؟ به سود مردم هست؟ چرا بازاریا اعتصاب کردن اونا که از این فرصت های تورمی استفاده می کنند و فوری میزارن رو نرخشون . روی کاغذ مثل همیشه خیلی منطقی برام نشون داد که این مالیات به نفع بازاری هست ولی از این کار خوشش نمیاد چون مال و اموالش رو میشه و باید مالیا ت بیشتر از این بده. گفت من تو این بخش خصوصی می گردم و میبینم کوچیکشون ماهی صد میلیون درآمدشه! بزار به مردم فشاری بیاد و لی همه دارایی ها مثل همه جای دنیا ثبت بشه تا از اونهایی که باید مالیات کم شه.
کامپیوتر و برنامه هاش که این حرفا حالیشون نمیشه یا باید سه درصد کم بشه یا نشه راه مذاکره ویا حالا بعدن ببینیم چی میشه و صبر کنیم ببینیم قوه مجریه و مقننه چی می گن ویا مشاورای مالیاتی چی میگن . این بود که کارهای ثبت حسابها متوقف شد طبق قانون هم که یکماه وقت داریم .
چند روز بعد دستور معاون حذف سه در صد بود و دوباره باید برنامه ها برمی گشت . سه درصد حذف شد و کارشناسای فروش دوباره مجوزهای فروش را تغییر دادند و برای امضای دوباره که رفت مدیر عامل خبر جدید شنیده بود امضا نکرد همه کارها متوقف شد .

از دو شرکتی هم که قرارداد مشاور کوچکی باهاشون دارم زنگ زدند ببینید ما چه کار کردیم اونا هم مونده بودن چه بکنند
چند رو زبعد دستور جدید: سه در صدا رو بر گردونیدو ....کلی کار دنبالش



امروز در سایتها خبر خواندیم که جناب عرب مازار ریس امور مالیاتی گفتند اصلن این قانون مربوط با اصناف هست نه سایرین. خوب این وسط ما که به اصناف می فروشیم و تولید کننده هستیم باید چه کار کنیم



  
عرب مازار تصریح کرد: بر اساس دستور ریاست جمهوری، قانون مالیات بر ارزش افزوده تنها هنگامی در مورد صنوف به اجرا درخواهد آمد که توافق کامل با آنها حاصل شده و آموزش‌های لازم در این مورد به ایشان داده شده باشد.رییس کل سازمان امور مالیاتی همچنین از تشکیل کارگروهی برای زمینه‌سازی اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده در مورد صنوف خبر داد که در این کارگروه، نمایندگان صنوف از تهران و شهرستان‌ها حضور خواهند داشت و پیشنهادات و دیدگاه‌های خود را برای اجرای هر چه بهتر این قانون ارائه خواهند داد.
......
پس نتیجه می گیریم چی؟...
نظرات 12 + ارسال نظر
فریدون چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 15:11 http://www.parastu.persianblog.ir

به نظر من این موضوع را خیلی ساده تر از اینها می شود حل کرد. سه در صد مالیات را کافیست به قیمت فروش جنس تولید شده افزود . و یادداشتی هم برای اطلاع مشتری در رابطه با افزایش قیمت به مشتری داد.

کسانی که قانونن این مالیات به آنها تعلق نمی گیرد٬ میتوانند در پایان سال به اداره دارایی مراجعه و مالیات های پرداخت شده را پس بگیرند. یا اگر بتوانند مدرکی دال بر معافیت مالیاتی ارائه دهند شرکت می تواند هنگام فروش سه درصد تخفیف معافیت مالیاتی در فاکتور آنها منظور نماید.

در کامپیوتر کافیست همان روال قدیمی برای فروش ادامه پیدا کند و در پایان جمله ای اضافه شود به این مضمون: در قیمت ها سه درصد مالیات منظور شده است.

در نهایت تصمیم بر این شد که سه درصد را به کلیه فاکتورهاضافه کنیم واگر خریداری مشمول نمی شد بعدن با او حساب کنیم.

اینجا ما با مشتری عمده سر و کار داریم یعنی خریدارانی که میلیاردی قرارداد دارند و راضی به پرداخت سه درصد نمی شوند. و می گویند قرارداد را امضا نمی کنیم.یا از مبلغ چک مدت دارشان کم می کنند و..

شما در کشوری زندگی می کنید که قانون مالیات ها بسیار قوی و روشن است ولی اینجا بخش خصوصی با کمک حسابداران و مشاوران مالی راه های فرار از مالیات را انجام می دهند . به اصطلاح معمول اینجا دو دفتره هستند حتی در لیست حقوق پرسنلشان دست می برند تا سهم بیمه کمتری به اداره بیمه بپردازند و پرسنل با دو روش حقوق می گیرند.

سه درصدی که بابت مالیات از مشتری دریافت می شود باید در حساب جداگانه ای نگهداری شود تا حساب برای مشتری و فروشنده مشخص باشد این است که در فرمت فاکتور باید قید شود و این دستورالعمل سازمان مالیاتی است.وقتی بخواهیم در فاکتور قید کنیم باید در فرمت های قرارداد و مجوزهای فروش دست ببریم و این شامل کلیه فرم های ورود اطلاعات ، مشاهده روی صفحه و چاپ روی چاپگر می شود . طبیعتن بسیاری از گزارشات خروجی سیستم فروش تغییر می کند . در حرف بسیار ساده است ولی در عمل باید برنامه های بسیاری دستکاری شود.

همه ی این تلاش ها برای این است که وزارت دارایی اینجا از غول های بوروکراسی است و تا جایی که ممکن است باید از رفت و آمد به انجا دوری کرد.

البته همانگونه همه ی صاحب نظران می گویند این بخش خصوصی است که تا کنون از پرداخت مالیات با کلک های مخصوص فرار کرده است و از ارائه کامل مشخصات دارایی و درآمد خود به سازمان مالیاتی با روش های خاصی خودداری می کند.

نکته ای را هم که شما اینجا ذکر کردید در اینجا کمتر اشخاص حقیقی برگه مالیاتی دارند و قانون هنوز در این مورد بسیار ضعیف است.

سپاسگزار خواهیم شد اگر در مورد نحوه ی پرداخت مالیات اشخاص حقیقی در کشور انگلیس بیشتر توضیح دهید.

فریدون چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:56 http://www.parastu.persianblog.ir

شرکت ها به عناوین مختلف با شگرد هایی از زیر پرداخت مالیات ها شانه خالی می کنند. یکی از این شاخص ها بالا بردن هزینه شرکت است مثلن به شرکا و صاحبان شرکت حقوق های بالا می دهند. وهمچنین مخارج شخصی شرکا را به حساب شرکت می گذارند.
مالیات های سنگین را توده میلیونی کارگران و حقوق بگیران می دهند. در آمد عمده دولت انگلیس مالیات بر در آمد و سایر مالیات های مستقیم و غیر مستقیم است. شرکت های خصوصی و دولتی موظف اند که مالیات هارا از حقوق ها بردارند و به حساب دولت (دارایی) بریزند.

انگلستان حدود سی میلیون نفر نیروی کار دارد که از این سی میلیون نفر بیست و هشت میلیون نفر آن حقوق بگیر هستند و حدود دومیلیون نفر کارفرما و صاحبان صنایع. .
جمعیت کل انگلستان حدود ۶۰ میلیون نفر است که مخارج تمام کشور از طریق ارزش اضافی هما ن بیست و هشت میلیون نفر نیروی کار تامین می شود.

برای ارقام و آمار دقیق تر می شود به سیستم مالیاتی انگلیس مراجعه کرد. همچنین در لینک زیر میشود به اطلاعاتی دست یافت
http://worldfactsandfigures.com/countries/united_kingdom.php

یوگی بدن کورو چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 23:13 http://WWW.APURREZA.BLOGSPOT.COM

با سلام. ثبت دارایی های بخش خصوصی اگرچه در تمام نقاط دنیا امری است مرسوم و لیکن در این کشور از آنجا که همه چیز ... بخش خصوصی تعریف خاص دارد که احتراما بعرض می رسانم. 1- شرکت های نوپای کوچکی که با هزار مکافات سرمایه ای اندک جمع اوری نموده و عده ای را به کار گماردهاند و دولت از چند سال پیش مکلف شده که هر کاری می تواند انجام دهد تا این شرکت ها از پای درامده و انحصار در دست عده ای باشد که بوده و خواهد بود.
2- بخش خصوصی بخشی است که با اتکای چند جوان متخصص طرحی را از مرحله پایلوت دانشگاهی به خط تولد تبدیل کرده اند و چه بسا بی خود کرده اند و باید از دور خارج شوند و اگر خیلی سماجت به خرج دهند، دولت با کممک از کشور چین ایشان را به زمین گرم زده و ....3- ... و خلاصه اینکه در این میان ابواب سرمایه دار را ترسی از این سه درصد مالیات نیست و همچنین بازاریان گرامی را در این زمان و بموقع برای جمع آوری رای رئیس جمهور آینده هر چه آموخته از تاریخ دارند را به نمایش بگذارند.
... چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من...

با درود فراوان بر شما دوست گرامی
با پوزش آن چه که برای تعریف از بخش خصوصی آوردید گوشه ی کوچکی از بخش خصوصی است که نه برای دولت و نه برای سرمایه دارها ی بخش خصوصی رقمی نیستند .

پاسخ 3: آنها ترسی از پرداخت این سه درصد ندارند بلکه از ثبت رسیدن اموالشان می ترسند آنوقت درآمدشان رو می شود و باید مالیات بر درآمد واقعی را بدهند نه مالیات بر در آمد ساختگی شان را. و مثل اینکه فعلن با اعتصابی که کردند برنده شدند و از ثبت دارایی شان معاف شدند. خوش به حالشان که اعتصابشان سرکوب نشد.ولی به نظر می آید که راهی است که باید بروند.

محسن پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:33 http://axamoon.blogsky.com/

حیف شد.
کاشکی مشمول شما هم می شد. اعتصاب می کردید و می رفتید خونه و یک چند صباحی پا دراز می کردید و وی او ای نگاه می کردید که اخبار مربوط به شکتتان را می دیدید و بعدشم کانالو عوض می کردید و یک فیلم سینمایی دبش می دیدید. گور بابای دنیا و شرکت و مملکت و .....!!!!۱
کی به کیه؟ ها؟

حالا یک بار تو این وبلاگ ازکار و شرکت و مملکت نوشتم ا
تجربه ی اعتصاب کارگرای کارخونه و شکستشون رو هم داریم و نتیجه شم دیدیم.
..
همیشه از گل و بلبل و داستان و خاطره و...می نوشتم.
اصلن راست میگیدا وبلاگ می نویسیم که از دست این چیزا رها بشیم ... خوب برم یکه پست دیگه آماده کنم یک داستان ذن یا خاطره ی پهلوون اکبر رو بنویسم؟

ما رو چه به علم اقتصاد و آمار و این حرفا مملکت رو که امام زمان نگه میداره و بس

فرناز پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 17:28

سلام عزیز دلم . گفتی گفتارهای نیک خودمون رو اینجا بنویسیم اما نگفتی که اگر کمی گفتار غیر نیک !! داشتیم کجا بنویسیم ؟؟!!


... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...

آخه قربونت برم مگه تو هم گفتار غیر نیک بلدی؟
شما هر چی بگی رو چشامه

فرناز جان عکس پاییزی قشنگتو تو گالری دیدم. منتظر عکس های پاییزی جنگل زرد و سبز و نارنچی و قرمز و رنگی رنگیت .. هستم.شعر قشنگ علی رو هم خوندم عالی بود. به سالار هم اون سایتو نشون دادم قرار شد اونجا عضو شه.

محسن جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:21 http://axamoon.blogsky.com

این عکسایی که نوشتید توی گالری دیده اید کجاست که ما برویم توی آن گالری و کش برویم و بچسانیم به وبلاق وزین عکسامون؟

تو حاشیه لینکش هست. فرناز

فرناز جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:07

آقای محسن عزیز . کش رفتن نداره . پروانه جون لطفش زیاده که اینجوری تعریف میکنه ! من هر چند تا از اون جور عکس ها خواستید دو دستی به وبلاق !! (هر بار از این کلمه خنده ام میگیره ) شما تقدیم میکنم یا هر جا گفتین میچسبونم !


فرناز جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:09

پروانه جان یادم رفت : ذن بدنم کم شده . لطفا داستان ذن ....

فیروز هم نظرشو بنویسه بعدن چشم.

علی آریا جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 20:45 http://www.serkherika.persianblog.ir/

.........
دوستان سلام
راستش من اینها را می نویسم تا تکلیف خودم را بفهمم
وگرنه از تنها چیزی که مطلقا اطلاعی ندارم همین مسائل
اقتصادی و حاشیه های آن است
آیا من غیر از مالیات های مستقیم وغیر مستقیمی
که می پردازم باید ۳٪ هم اضافه تر به آقای دریانی (سوپر
محله) پرداخت کنم؟
آیا آقای دریانی هم این ۳٪ را به شرکت پروانه خانم (یا شرکت
همسایه)می پردازد؟
آیا شرکت پروانه خانم این۳٪ را به اداره دارایی می دهد تا آنها
هم این پول را در بسته های ۱۰۰ میلیونی به نمایندگان بدهند؟
آیا من هم می توانم از مشاوره کسانی که راه های فرار از مالیات
را آموزش می دهند استفاده کنم تا آن ۳٪ را به آقای دریانی ندهم؟
آیا شرکت من هم می تواند به۳٪ از رویاهای خودش اضافه کند؟
آیا من می توانم شعر هایم را ۳٪ گران تر بفروشم تا آرزوهای کسی را بخرم؟
آیا من می توانم قبل از آنکه توی بازار تمام شوم کمی اعتصاب کنم؟
یا بایدمنهم قید خیلی چیزها را بزنم و صبح ها قبل از آنکه توی صف شیر مغازه آقای دریانی بایستم بقول آن دوست عزیزی که هنوز نظرش را ننوشته است
(فیروز عزیز) : صبح با رقص زبستر برخیز م ؟

پاسخ فیروز:
من هم می نویسم کمی گرفتارم ولی توصیه می کنم همه با رقص ز بستر برخیزند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام بر شما
-آخرین خبر غیر رسمی این است که بازاری ها (یکیش همون برادر عسگر اولادی که اعلام کرده امپراتور منم) برنده شدند.

-این سه درصد را شرکت هایی مانند شرکتی که من در آ ن کار می کنم در حسابی نگه می دارند و طی یک چک در پایان سال مالی به وزارت دارایی تقدیم می کنند.صدمیلیون هم که قابل نمایندگان محترم را ندارد این لقمه کوچیکه شونه.
-این سه درصد کم کم در همه جا خودش را نشان خواهد داد
-مشاور فرار از مالیات هم خواستید یکی شو مجانی دارید.
-ببینید اگر شعراتونو سه درصد گرونتر بفروشید حجم فروشتون بالا میره ولی موقع خریدن آرزوهای دیگران بگید خودتون که می دونید وضع بازار خرابه ،اصلن رکوده، اصلن برو انبارمو نگاه کن آرزو ها تا سقف چیده شده شده آرزوها دیگه دارن می پوسن...خودتون که بهتر بلدین
- شما اگر اعتصاب کنید فردی خواهید بود که به دلیل اخلال در تولید ملی مجرم خواهید بود و....

در مورد صبح و رقص فیروز، هم که خودت می دانی این روزها 24 ساعت مشغول رقص است.

با سپاس فراوان

پاتوق گورکن ها شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:02

شکست مفتضحانه و عقب نشینی بدون خونریزی دولت و پیروزی بی قید و شرط بازار سنتی بر آنچه حکومت نام دارد.طبیعتا باید منتظر انتقام فیزیکی کاملا برنامه ریزی شده بود چون منطقا خیلی ها رنگ پوشه پروندشون تغییر کرد.

با شما موافق نیستم . برخورد فیزیکی نخواهد شد.

فریدون یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:31 http://www.parastu.persianblog.ir


درها بسته
پنجره ها نیمه باز
انبارها تا سقف پر از آرزو
دیوار ها تاسقف پر رنگ از نیاز
دلها غمین٬ پر از گفتگو
اینجا
پیام ها پر از احساس٬ پاسخ ها پر از زندگی

خواستم همچو رهگذری بگذارم و بگذرم اما سخن علی گرامی و پاسخ سردبیر محترم این بلاگ آنچنان زیبا بود که مرا به سر شوق آورد. نمیدانید دوستان خوبم که این گفتگوهای صمیمانه برای من چقدر دلپذیر و زیباست.


دمت تان گرم و دل تان شاد.

ا زاینکه ما را با این شعر زیبا به مهمانی احساستان بردید سپاسگزارم.
پیام های سرشار از زندگی شما هم در این ستون همیشه خوانندگان مخصوصی دارد.
ــــــــــ
داشتم با خودم فکر می کردم علی خریدار خوبی برای آرزوها ست و من هم که شعراشو خیلی دوست دارم پس چرا دو سه تا از آرزوهامو بهش نفروشم و یه چند تایی شعر ازش نخرم تازه قانون هم که در این مورد پیش بینی نشده و سه در صد مشمولش نمی شود!
ــــــــــــ

در پاسخ به پست امروزتان در مورد نظر احمد رضا احمدی:
دیشب زنی را در پارک دیدم که می گفت من از تلویزیون فقط سریال های کانال ترکیه رو می بینم نه اخبار گوش میدم و نه با سیاست دولت و سیاست دنیا کار دارم چرا بیخودی مغزتونو خراب می کنین و کتاب می خونید و اخبار گوش میدین و شعر می خونید ؟!

شما ودیگر شاعر های گرامی گلی هستید که اطراف خود را خوشبو می کنید .ممکن است خوانندگان شعر کم باشند ولی تلاش شما قابل ستایش است

پروانه یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 14:18

روز گذشته یکی از کارشناس های بخش فروش می گفت یکی از مشتریا گفته تعزیرات بخشنامه داده هر کسی سه درصد بگیره جریمه ش می کنند.
امروز بخشنامه ش به دست ما هم رسید .و لی معاون گفت ما قانون رو اجرا می کنیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد