گفتگویی با یک دوست در امارات

 لورا بوش در جمع بازماندگان سرطان در جریان تور خاورمیانه ای وی برای مبارزه با سرطان– مجلس صورتی،امارات

-....
-ببخشید باید برم  بهراد شیر می خواد
- برو حکم بچه حکم پادشاست من حالا پا کامپیوترم و دارم کارامو می کنم  وقت کردی دوباره بیا
...
-اومدم
- (لبخند)
-اینجا گرفتن خدمتکار تمام وقت (کلفت)تقریبن راحته
مخصوصن عربا
از بس بچه دارن
- چه خوب
 و بیشتر از فیلیپین ، سریلانکا ،اتیوپی
 من خودم پرستار ندارم ولی ایرونی ها و اورپایی ها یکی دارن، خیلی رفتارشون با اینا خوبه
باهاشون مثل آدم رفتار می کنن
اما این عربا
-ببخشید من الان میام
- راحت باش
..
- آره این عربا هنوز همون خصلت برده داری(کنیز) رو حفظ کردن
- جالبه
- امروز با یکی از دوستام صحبت می کردم
گفت چند روز پیش رفته بوده تولد زن سفیر فیلیپین
بعد خود سفیر براشون صحبت کرده
گفته ما الان 150 تا فیلیپینی داریم که از شدت کتک خوردن و یا تجاوز فرار کردن
از دست عربا
- یاد فیلم فقر و فحشا افتادم این شیخای عرب از این نظر حیوون رو می مانن صد رحمت به حیوونا
-  دیوانه ان
-چندش آورن
کثافتا

- میدونی همون قوانیین کنیز رو دارن
یعنی جزو لوازم منزله
هر جوری خواستی می تونی باهاش رفتار کنی
مثل یم انسان بهشون نگاه نمی کنند
- کنیز یعنی همین دیگه
-  آره از نظر اینا کاملن شرعیه
- من الان بر می گردم
-  ....
- ز شیر شتر خوردن و سوسمار    عرب را به جایی رسیدست کار     که تاج کیانی کند  آرز و    تفو بر تو این چرخ گردون تفو

-  آره خوب
- پارسال تو عربستان در ماه آگوست یعنی اوج گرما ، یه عرب کلفتشو بسته بود به یک درخت تو حیاط
 بچه هاش می رفتن بهش سنگ می زدن
 - این حقوق بشریا کجان؟
-...
-ببخشید تل داشتم
- عجب جنایاتی  تو فیلم ده نمکی فقط یک گوشه ای از ولخرجیاشونو برای خصلت های حیوانیشون نشون میداد
فکرشم نمی کردم
- بابا اینا دیوان ان فقط چون دوست امریکا هستن تو هیچ خبری ازشون نمی شنوی نمی دونی چه جنایتکارای ان
- اینجا ظاهر شهرو نگاه می کنی واقعن زیباست
 ساختمونا
 فروشگاهها
 ولی کسانی که این کارا رومی کنن-ساختمون سازی- هم کارگرای هندی و پاکستانی هستن
 
-خب
- همشون دور از زن وبچه شون  هستن و تو این گرما ی اینجا مثل سگ جون میکنن و چندر غاز گیرشون میاد، اون رو هم میفرستن برا خانوادشون
خودشون اینجا معمولن  تو یه اتاق زندگی می کنن
 صرفه جویی میکنن
اتاقی که با 4-5 نفر دیکه شریک هستن
خیلی بدبختن
-چه وحشتناک . در مورد گارگرای دختر فیلیپینی تو هتلا شنیده بودم ماهی صد دلار حقوقشونه و از صب تا شب تو هتل عین تراکتور و در سکوت کار می کنن و شبا تو یه اتاق 4- 5 نفری با  هم می خوابن و با همون غذای هتل می سازن و سعی میکنن صد دلارشون بفرستن برا خانواده هاشون
-آره جانم اینا روی دیگه سکه است اون روی دیگه سکه تمیزی رفاه ،آرامش، آزادی، رونق اقتصادیه
ولی همه قبول دارن که این روی زیبای سکه، فقط یک حبابه و به زودی میترکه
-دنیا همه جا همینجوریه ولی شدت و ضعف دارد و شکلش در هر جا با جای دیگه فرق داره
-خوب اینجا بدون پایه و اساسه  و زیر بنایی داره رشد می کنه ، خیلی چیزای خوب هم داره، ولی ذات مردمشو نمیشه  عوض کرد
- همون چادرنشینای 1400 سال پیش با زندگی مدرن
- دقیقن
..
-بازم باید برم بهراد رو بخوابونم
- خوش به حالت
-چرا؟
برا اینکه نمی تونم دو دقیقه بشینم؟
-برا اینکه بچه خوابوندن خیلی لذت داره . اینم یه دورانیه می گذره و اونم بزرگ میشه و تو رو میزاره و میره
- آره فعلن
...
 
نظرات 10 + ارسال نظر
فریدون جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:28

دارم فکر می کنم چند میلیون عرب داریم؟؟؟؟ اعراب از چند ملیت تشکیل شده اند. چند میلیون ( یا بقول من چند هزار ) نفر از این جمعیت عرب دست شان به دهانشان می رسد که بتوانند دستیار خانگی ( بقول شما ی نوعی کلفت و یا نوکر) داشته باشند؟ چند درصد از این هزار فامیل با دستیار خانگی شان بد رفتار می کنند؟

عرب ستیزی و یا دین ستیزی و یا ملی گرایی بدون اساس چیزی به چز تفرقه بین ملت های تحت ستم این منطقه نیست.و نتیجه اش آب ریختن به آسیاب شرکت های اسلحه سازی است. حاصل اش همانطور که دیدیم هشت سال جنگ خانمان سوز عراق و ایران بود که هرد و کشور را از نظر اقتصادی فلج کرد. حاصل اش به جا ماند صد ها هزار فرزند بی پدر و انسان های دست و پا از دست داده بود که هنوز بار سنگین این خصومت ها بر دوش ملت های این دو کشور است.

باید یاد بگیریم حساب دولت ها و سیاست های غلط شان را از حساب ملت های این منطقه جدا کنیم. نیمی از ملت های تحت ستم این منطقه ( زن ها ) از تحصیل و کار و خیلی از مزا یای اجتماعی محروم هستند. در بعضی از این کشور های خاور میانه زن ها حتی حق ندارند به کتابخانه بروند و یا در اماکن عمومی ظاهر شوند.

زنی که از حقوق اجتماعی محروم شده است چه فرق می کند عراقی باشد یا از عربستان سعودی و یا ایرانی و یا افغانی؟؟؟؟؟؟
اگر فرصت باشد و بتوانیم با آمار صحبت کنیم و علل اساسی درد ها را جستجو کنیم شاید به نتیجه دیگری برسیم .

این نوشته شما ( جدا از چند اشکال تایپی و ...)و که بسیار خوب نوشته شده است را می شود از زاویه های مختلف مورد بررسی قرار داد .

ادامه دارد...

فریدون گرامی
این یک گفتگوی کاملن واقعی بین من و یکی از دوستانم در امارات هست
اشتاباهات تایپی را هم دوباره می خوانم و برطرف می کنم
....

فریدون جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:30

اول - پیام هایی که برایتان می گذارم یادم مان باشد که شما صد در صد آزادید آنها را منتشر نکنید. و یا قسمت هایی از آن را ( به هر دلیلی به نظر تان درست نمی آید )حذف نمایید. با تبادل نظر ها ما از هم یاد می گیریم.

دوم - ادامه مطلب قبل
بعضی از ما ایرانی ها خیلی ایرانی ( ملی گرا ) می شویم و سعی می کنیم بسیاری از وآژه های عربی را از زبان خود خارج کنیم. اما از طرف دیگر ملی گرایی در مقابل اروپا کمرنگ میشود و با افتخار از واژه های انگلیس استفاده می کنیم و به جای پشتیبانی از تولیدات داخلی بیشتر وسایل خانه مان ( ماشین لباسشویی َ٬ یخچال و غیره ) تولید کشور های آلمان و ایتالیا و انگلستان است. یعنی یک بام و دو هوا...

مذهب مان هم مذهب سیاسی است . نه مذهب فلسفی. جهان را از زاویه دید خودمان با نوعی تنگ نظری می بینم. فراموش میکنیم که کائنات و جهان هستی فقط همین کره زمین نیست و به همین سه ملیارد و نیم جمعیت روی زمین ختم نمی شود. دنبال این مسئله را بگیر و برو جلو .. یک دو سه ...بی نهایت ... ببین به کجا می رسی و بعد ببین آیا ضرورت دارد که ما انسانها سر عرب بودن و یا فارس بودن خو دمان با هم در بیافتیم. آیا ضرورت دارد که سر مذاهب با هم در بیافتیم؟؟؟

مشکل اساسی را در جای دیگر باید چستجو کنیم . وگر نه این اختلاف های قومی و قبیله ای و ملی گرایی را کنار بگذاریم. در اتحاد و دوستی مان شکو فایی بسیاری هست

پیام های دوستان را نخوانده تایید می کنم مگر آنکه ابتدای آن نوشته باشند منتشر نشود

این فیلترینگ پیام های مزاحم است که موجب رنجش دوستان نشود

زیبایی ستون نظریات به تفاوت اندیشه هاست.

فریدون جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 13:19 http://www.parastu.persianblog

در اینکه این مطلب یک گفتگوی واقعی است حرفی نیست. اما وقتی که این دیالوگ منتشر می شود شخصیت خود را جدا از شما دنبال می کندو به عنوان یک اثر ادبی نقد می شود . این دیالوگ واقعی که بسیار با احساس بیان شده است بیانگر تفکری است که سالهاست در میان ملت های این منطقه جا افتاده است و بسیاری از ما آنرا به نوعی مطرح می کنیم. این مطلب درد دل ماست . درد دلی که نا آگاهانه اتش تفرقه را دامن می زند. تا غرب بی دغدغه خاطر حضور نا خوشایند اش را در منطقه مستقر کند. پول نفت عربستان سعودی چرا باید خرج خرید اسلحه و مهمات شود؟ ارتش آمریکا و انگلیس چرا باید در افغانستان و عراق مسقر شود؟

چند وقت پیش دولت انگلیس با طالبان وارد مذاکره شد تا این رژیم را دوباره به سر مردم رنج دیده افغانستان مسلط کند . غرب دید با کرزای نمی تواند به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشاند. حالا عزم دارد برگ دیگری را رو کند . خدا خودش به داد مردم این منطقه برسد


من خوشحالم که این دیالوگ در اینجا خلق شده است . حضور این دیالوگ سبب می شود حد اقل خواننده گان این بلاگ در این مورد به بحث بنشینند و ببینند به چه مسائلی برخورد کنند. تا آن سرمایه دار با دستیار خانگی اش ( کلفت و یا نوکر ) ان چنان برخورد عیر انسانی نکند.

مشکل رفتار های ناهنچار را باید در نا دانی و نا آگاهی دید . مشکل رفتار های ناهنجار را باید در نارسایی های اقتصادی دید. مشکل رفتار های نا هنجار را باید در نارسایی های تعلیم تربیت دید. مشکل رفتار های نا هنجار را باید در اختلاف طبقاتی دید نه اختلاف های نژادی و یا ملیت و یا قومی و جنسیت زن و مرد و یا هزارا تبیعض های دیگر.

سپاس از شما که این موضوع را مطرح کرده اید. کاش میشد این موضوع را با آمار و اطلاعات بیشتر در سطحی بسی گسترده تر مطرح کرد تا به این نتیجه برسیم که ملت های تحت ستم این منطقه مشکل شان عرب بودن و یا فارس بودن نیست.. . تا روشن که نیمی از ملت های این منطقه ( زنها ) که تحت ستم مضاعف هستند همه سوسمار خور و دارای دستیار خانگی (کلفت یا نوکر ) نیستند. تا معلم شود سه میلیون افغانی از سر شوق و علاقه آواره و پناهنده نشده اند.

با صمیمانه ترین درود ها
فریدون



پاتوق گورکن ها جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:20

سلام ببخشید خواهرم .عرب ها شاید جانی باشن اما در حق دیگران اما ما ایرانی ها به این دلیل مضحک ترین و حیرت آور ترین آدم های دنیا هستیم که بزرگترین خائن و جنایتکار در حق خود هستیم. تصور کنید در همین ۵۰ سال با جهالت ها و حماقت های خود چه بر سر خود آوردیم.
همینجا اعتراف می کنم اگر قرار باشد فارس یا عرب باشم عرب را انتخاب می کنم چون عرب هر چی باشه ابله و خود فریب و نا بخرد نیست زندگیش رو می کنه و قوانین اسلام رو اجرا می کنه اما درباره این جهنم تمام عیار چی دارید بگید؟
اوه نه من دوست دارم عرب باشم اما ابله نباشم چون الان معنای ایرانی بودن در جهان کم از ابله بودن نیست.
باید از توهم دربیایم درسته که وضع از این بدتر هم میشه اما وضعمون خیلی خرابه.

آرزو شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:27 http://mytornsheets.blogfa.com

بانو پروانه
با سپاس از زحمت فراوانی که کشیدی.
جناب فریدون گرامی با شما کاملا موافقم. ۳۰۰ میلیون (سیصد) عرب زبان در این دنیای زیبا زندگی میکنند. بین آنها هم مثل همه نژادها و ملیت ها خوب وبد هست . من نه در جایگاه قضاوت در مورد ملیت ها هستم و نه اصولا این کاررا قبول دارم.
نخواسته بودم این قضیه رنگ نژادپرستی داشته باشد (‌ فکر میکنم تنها رد پای این احساس در بیتی که پروانه عزیز - ز شیر شتر خوردن......- نوشته - باشد).

حرفهایی که شما خواندید واقعیتهایی است که من اینجا به چشم میبینم. صحبتهای سفیر فیلیپین - به هیچوجه ساخته ذهن من نیست. بدبختی کارگران و ...را هر روزه به چشم میبینم و در روزنامه های چاپ همین جا میخوانم. صحبت من نه در مورد کل اعراب - که در مورد اعراب حاشیه خلیج فارس است. تازه این هم مطلق نیست. اعراب اماراتی هم خوب و بد دارند. (و خوب هم خیلی دارند ) نحوه برخورد آنها با کلفت هم به ریشه تاریخی آنها برمیگردد. شاید بتوان گفت یک ناهنجاری تاریخی.
در اروپا به این قضیه به عنوان شغل نگاه میشود. یا آموزش دیده اند یا تجربه دارند. اگر به کسی برای نگهداری از بچه یا انجام دادن کار منزل نیاز داشته باشید شخص مورد نظر را طی مصاحبه حضوری انتخاب میکنید. و هر دو طرف شرایط هم را میپذیرند .
در ایران- تا جایی که اطلاع دارم- نوکر خانه زاد داشتیم. و آنها - مخصوصا کسانی که از بچه ها مراقبت میکردند - حس وابستگی عاطفی به خانوده داشتند. اما اعراب این منطقه از ابتدا ؛کنیز؛ و ؛ برده؛ داشتند. تعریفش هم معلوم است. حق و حقوق خاصی نداشتند. در بازار آنها را میخریدند. الان هم همین روش کمی مدرن شده.باید برای کلفتی که نمیشناسید! ویزا در بیاورید و کلی پول به دولت بدهید.کنیز و برده های قدیم حاصل ؛جنگ؛ بودند و کنیزهای امروز حاصل ؛فقر؛....تنها برای چند کشور فقیر از جمله فیلیپن - اتیوپی و سریلانکا این نوع ویزا صادر میشود.

جناب فریدون گرمی کاملا با صحبتهای شما در مورد ریشه یابی اختلافات نژادی موافقم . کاملا با شما در مورد ظلم به زنان موافقم....
ناآگاهی - عدم مطالعه- نداشتن ارتباط باز با دنیا.

با تمام این صحبتها- اینها یک روی سکه ی هزار رو است. هر چه باشد اینقدر هست که من و خانواده ام زندگی در اینجا را به زندگی در کشورمان ترجیح داده ایم.




پی نوشت: لطفا بدانید قانون نسبیت همه جا حاکم است حتی در تک تک نظرات بالا. مطلقی وجود ندارد.

آرزو جان
زحمت همه اش با تو بود که وقت گذاشتی و آنچه در آنجا می بینی برایمان باز کردی. به گفته ی سنباد گرامی نشان دادی که اسلام در آنجا اجرا می شود.

خوشحالم که با داشتن فرزند کوچک واین وقت تنگ دوباره به وبلاگستان برگشته و پست جدید نوشته ای.


این پی نوشتت هم که یک دست محکم دارد.شاگرد انیشتینی دیگه !

عاطفه شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:36 http://entebah.blogfa.com

دردناکه واقعا

فیروز شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:30

ایرانی نژاد پرست نیست ، حمله ی عرب ستیز است.

عاطفه شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 22:35 http://entebah.blogfa.com

راجع به چروک باید بگم که عاشق این شعر دوست عزیزم فریبا عرب نیا هستم:
دخترم می گوید مامان نخند چروکهایت پیدا می شوند
اگر این چروکها نبودند اکنون نمی توانستم بخندم دخترم!
نمی دونم درست نوشتمش یا نه. ولی من هم هر اتفاقی که داشتن تجربه هایم را نشان دهد سرافرازم می کند.
سپاس که سر زدی نازنین

محسن یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:30 http://axamoon.blogsky.com/

بعد از دیدن اینکه در متن آمده بود که در دبی کارگران با چهار پنج نفر دیگر توی یک اتاق زندگی میکنند یاد عکسی افتادم که خیلی وقت بود می خواستم بگذارم توی عکسامون. با اینکه میخواستم دستهای سهراب سپهری را چند روزی به مناسبت هشتادمین سال روز تولدش نگه دارم ولی مجبور شدم که این عکس را آپ کنم. میترسیدم تا نوبت این عکس برسد پست دیگری آپ کنید و عکس تازگی خودش را برای این پست از دست بدهد. سهراب دلخور نمیشود. باز هم به سراغش می روم. این بود که:
این کار را کردم.
البته شاید عکس من استثنا باشد. یعنی امیدوارم که استثنا باشد.

فریدون یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:37 http://www.parastu.persianblog.ir

با اجازه پروانه گرامی

آرزو گرامی می نویسد: - حرفهایی که شما خواندید واقعیتهایی است که من اینجا به چشم میبینم

فریدن - یک ... منطقی ست که بپذیریم همیشه واقعیت ها دلیل بر تایید موضوع واقعیت نمی شود . مثلن همین مسئله بد رفتاری تعداد انگشت شمار عرب پولدار با دستیار خانگی شان یک واقعیت است که در این دیالوگ بسیار زیبا و هنر مندانه به نمایش گذاشته شده است. اما قابل تایید نیست. حضور شکنجه گر در زندان های یک واقعیت است اما انسانی نیست. اینکه اکثر ما ایرانی ها به خاطر شرایط تاریخی و فشار ها و رنج ها در دل مان کینه ای دیرینه از اعراب به دل گرفته ام یک واقعیت است اما از نظر انسانی و علم جامعه شناسی منطقی و قابل پذیرش نیست.

دوم - در این گفتگوی دوستانه من بعنوان خواننده این دیالوگ شاهد بدر رفتاری با دستیارا ن خانگی و زندگی رقت بار و پر رنج و فلاکت آنها هستم. این واقیعیتی است که من آنرا خوب لمس می کنم و در طول زندگی و سفر هایم از نزدیک ....هم در ایران و هم درکشورهای دیگر شاهد عینی آن بوده ام.

سوم - دوشخصیت این گفتگو ضمن بیادن درد ها ( این واقعیت) کینه و نفرت تاریخی خود را از اعراب نیز ابراز می کنند. اینجاست که من می پرسم لبه تیع انتقاد تان بسوی کدام عرب است.عرب های ثروتمندیا عرب های فقیر ؟؟؟ عرب های زن یا عرب های مرد ؟؟؟ عرب های تحصیل کرده یا عرب های بی سواد ؟؟؟ عرب های پیر یا عرب های جوان ؟؟؟ عرب های دانشمند یا عرب های عامی ؟؟؟ دولت عرب یا ملت عرب؟؟؟ عرب مسلمان یا عرب مسیحی در لبنان یا عرب مصری یا عرب عربستان سعودی و ...و ....

و وقتی می گوییم ما ایرانی ها منظور ارامنه است یا ایرانی های اعراب خطه جنوب؟؟؟ منظور بلوچ و کرد است یا ملیت های ترک ایران؟؟؟ منظور دولت ایران است یا ملت ایران؟؟؟

وقتی در این دیالوگ می خوانم «.....ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار که تاج کیانی کند آرز و تفو بر تو این چرخ گردون تفو
- آره خوب .....» بی اختیار کلی مسایل در ذهن ام مطرح می شود که گوشه ای از آنرا در اینجا بر سفره اخلاص ریخته ام

چهارم - هنوز ما از عراقی ها کینه به دل داریم در حالیکه اگر مرزی نبود هیچ کارگر عراقی با کارگر ایرانی اختلافی نداشت. هرگز سرباز ایرانی اسلحه به دست مقابل سرباز عراقی قرار نمیگرفت. هدف من در زندگی و فعالیت های اجتماعی ام همیشه در جهت اتحاد و صلح و از بین بردن کینه ها و تبعیض ها بوده است.

امیدوارم با بیان صادقانه نظریات ام در این جا سبب رنجش کسی نشده باشم

با سپاس صمیمانه ترین درود ها
فریدن


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد