این زن ها به چه می اندیشیدند؟

 
 
 
 

هزار و چهارصد سال پیش روستانشینان فَهَرَج همگی  زرتشتی بودند.  خبر حمله ی عرب ها را که می شنوند برای حفظ آتشکده ی خود ،آن  را به مسجد تبدیل می کنند و با رسیدن عرب ها می گویند این مسجد وما هم  آماده ی مسلمان شدن هستیم . آنها می دانستند که زنها و دخترها با طلا و جواهراتشان به غنیمت گرفته خواهند شد .

زنها و دخترها برای تَن ندادن به این پَستی کیلومترها در دل کویر راه می روند تا به این چاه می رسند و جسم و جان خود را به قعر چاه می سپارند...

..

آنها که به اینجا می آیند به چه می اندیشند؟...


شاید تصویر آنها را ذهن خود می سازند.. صحنه ی یکی یکی آمدن آنها در این کویر تفتیده...


به راستی آنها چه حال و روزی داشتند؟.. چه باری بر دوش می کشیدند!


آنهایی که بر حفاظ آهنین این چاه دخیل بسته اند چه آرزویی در دل داشتند؟....

...

نظرات 10 + ارسال نظر
محسن شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:11 http://after23.blogsky.com

آنها همین که به دست عربهای سوسمار خور نیافتادند رستگار شدند.
آنهایی هم که به این دریچه دخیل می بندند کسانی هستند که با علم به رستگاری این چل تن از آنها در خواست شفاعت دارند.

فریدون یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:28

این مشکلات هنوز هم به شکل های دیگری برای زنان وجود دارد. هنوز هم زنان از تبعیض ها در رنج و عذاب اند. هنوز سایه دحشت ناک مرد سالاری انها را قدم به قدم دنبال می کند و در تمام شئون فرهنگی و فکری و اجتماعی و خانوادگی شان تاثیر می گذارد .

آرزو یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 16:45

آنها که حاضر نشدند ایمانٍ به زور داشته باشند مردند....
آنها هم که از سرٍ ترس شمشیر دین خود را عوض کردند :هزار سال است که در دو راهیِ ِ اسلام و ایرانی سرگردانند.....

پاتوق گورکن ها دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:42

از این چاه ها زیاده ...چاه نخشب که هاشم مقنع با توسل به علم خود از اون ماهی درخشان بیرون می کشید تا با استفاده از حربه معجزه ایرانیان رو بر ضد اعراب بشورونه معروفترین اوناست .آخرش هم بر اثر تشنگی و محاصره زیاد همه زن و مردان داخل تیزاب سلطانی شدند و همه محو و نابود شدند تا به دست عرب نیفتند.

در هر صورت از این حرف ها مهمتر اینه که ایران رو ایرانی ها تقدیم اعراب کردند .ترک ها یه مثلی دارن می گن هیچکس نمی تونه سر مرغ خاک بریزه خودش می خوابه سر خودش خاک می ریزه.

بابک.پ.25 دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:02 http://www.bishehsar.blogsky.com

سلام
الان خوبی؟
من این مطلبو تو یکی از کتاب های باستانی پاریزی خوندم و همونجا هم تاسف زیادی درباره ی دین صلح و آزادی و برابری خوردم. ولی ایرانی های باهوش با یه حربه ی ساده اون عربای همواره خنگ را سر کار گذاشتند و دین خودشون رو حفظ کردند.
اون زنان به چیزی جز خودشون و اون حیثیت انسانی شون فکر نمی کردند چرا که اون موقع زنها از ارزش بالائی برخوردار بودند. چون زن ها خاصیت زایندگی دارند و این خاصیتشان مقام معنوی بالائی را به انها اهدا کرده است.
عکست از خرمشهر هم جالب بود و یه بغض کهنه رو تو من بیدار می کنه.
بای بای
امضا: زنان ایرانی همواره ازادند

نسیم سحری دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 20:51 http://www.taofighi.blogfa.com

سلام . متشکرم که چاه جدیدی را به من یاد دادی . داستان این چاه را اولین باره که می شنوم . منبع تاریخی هم در این مورد هست ؟ من همونطور که در وبلاگم دیدی رشته ام تاریخه و حوادث فتح ایران بوسیله ی اعراب را شهر به شهر خواندم . اما با این مورد برخورد نکردم . باید این جور موارد در تاریخ های محلی باشد که منابع بسیار خوبی هستند .

تماشای تاریخ در مکان ها ی آنها بسیار اثر گذار است. من هم بازدید محلی داشتم.

میترا سالاری سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 21:21 http://ms-luna.blogspot.com/

سلام. گرچه ممکنه برای جواب دادان خیلی دیر شده باشه، اما فکر کردم دیر جواب دادن بهتر از هرگز جواب ندادنه!

از من پرسیده بودید که آیا متن نقد سمفونی مردگان رو خودم نوشتم یا نه.
بله! متن رو خودم با مطالعه اصل کتاب و نقد الهام یکتا، به عنوان یک تحقیق نوشتم. البته توی متن هر جا که نقل قول کردم، مرجع دادم.

خوشحال میشم که نظرتون رو مفصل تر بدونم، مخصوصا اینکه این رمان از رمانهای مورد علاقه شما هم هست.

در ضمن وبلاگ باصفایی دارین!

رضا جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 16:22 http://badan midam !

بسیار جالب و زیبا بود
هم عکسها و هم نوشته ها
اسم اونجایی که خانومها رفتند چاه نبود بلکه راهی بود به اسمون به بهشت به ...

با امید به انکه همیشه به خوشی سفر کنید و همسفران خوب و مشتاقی داشته باشید

اینجا از همسفران خوب و ایران دوست سپاسگزاری می کنم.

فرشته چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 http://freshblog.blogsky.com/

لعنت به عرب و عرب صفت... لعنت به چیزی که اونها رو به سرزمین آفتاب کشوند لعنت به اونها که فکر می کردند زنهای ایرانی هم مثل زنهای خودشون به درد زیر گل و زنده بگور کردن می خورند این احمق ها هنوز هم به زن به چشم یک برده و کسی که باید بهشون سرویس بده نگاه می کنند دنیا هر چقدر هم پیشرفت کنه این عرب ها و عرب صفت ها امل باقی خواهند ماند. به امید روزی که نسلشون منقرض بشه که بعید می دونم این اتفاق بیافته.

نفرین بر هر چه زشتی باد!

باران چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 22:26

خوب بود ولی واقعا لعنت به هرچی عرب زارتاقی هست به جز چند نفر ازنسل های گذشته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد