هنگام خستگی


یک رهرو ذن از استاد پرسید:

استاد، روشن اندیشی چیست؟

استاد پاسخ داد:

"هنگام گرسنگی ،خوردن. هنگام خستگی ، خفتن."


A student once asked his teacher,

"Master, what is enlightenment?"

The master replied,
"When hungry, eat. When tired, sleep."


نظرات 8 + ارسال نظر
پروانه شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:13 http://www.parvazbaparwne.blogspot.com

The
motto of enlightenment is therefore: Sapere aude! Have courage to use your

own understanding!

http://philosophy.eserver.org/kant/what-is-enlightenment.txt

پاتوق گورکن ها شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:47

از بودا پرسیدند : تو و شاگردانت چه می کنید؟ او پاسخ داد : “ می نشینیم، راه می رویم و غذا می خوریم ” . پرسشگر گفت : اما همه کس این کارها را می کند. بودا پاسخ گفت : “ اما وقتی که ما می نشینیم ، می دانیم که نشسته ایم و وقتی راه می رویم می دانیم که راه می رویم"

این یعنی متعلق و اسیر زمان گذشته و آینده نبودن . ما با مراقبه و تمرکز در زمان حال زندگی می کنیم ..اما چرا باید در زمان حال زندگی کرد.



قبل از اینکه فهمید چرا باید در زمان حال زندگی کرد و قبل از اینکه فهمید چرا در حالت طبیعی قادر به زندگی در زمان حال نیستیم بهتر است بدانیم چرا دچار اندوه و اضطراب می شویم . اندوه و غصه1- با گذشته و آینده و2- با در نظر گرفتن ارزیابی امور و ارزش ها در ذهن معنا پیدا می کنند.با مقایسه وضعیت ها در آینده و گذشته است که دچار حالت غم و غصه می شویم.آیا کسی که یاد گرفته این ذهن از هم گسیخته راـــ که گویی کار آن مقایسه دائم وضعیت ها و شرایط و مفاهیم و امور با هم است ـــ در کنترل درآورد آیا به تجربه اندوه دچار خواهد شد؟ افسردگی و اضطراب ضربه ی کاری ذهن تربیت نشده از شدت مقایسه و ارزیابی همه چیز با هم به وجود انسان است.راز آموزه بودا وقتی می گوید آموزه من غذا خوردن وقت غذا خوردن است همینجاست .بودا می گوید وقتی یک انسان معمولی غذا می خورد مشغول هر کاری است جز خوردن غذا بدین معنی که ذهن این شخص حین خوردن غذا بیشتر در حال مقایسه و ارزیابی افکار و وضعیت ها و احوال خویش است تا لذت بردن از غذا و سرایت این وضعیت به تمام لایه ها و زوایای زندگی او مانع از این می شود که او از زندگی که چیزی جز همین آنات و لحظات نیست لذت برد .

بودا به درستی به معنای خوشبختی اشاره می کند آیا خوشبختی غیر از این است که با وجود تمامی سختی ها و مصائب بتوانیم از آنچه که در حال انجامش هستیم لذت ببریم؟

مراقبه به یک معنای اساسی فنون تربیت ذهنی است که چونان پسربچه ای بی تربیت و چموش، امان از پدر و مادری که او را از جان بیشتر دوست دارند گرفته است.

نتیجه مراقبه رضایتی معجزه آساست .اما چرا معجزه آسا؟ برای اولین بار است شخص نه از به دست آوردن چیز ها نه از رسیدن به موقعیت های اجتماعی و مالی و نه از رسیدن به هوس ها و آرزوها بلکه از آرامشی عمیق و طولانی که از نتایج زیستن در زمان حال است و او در خویشتن و نه در هیچ جا و هیچ کس دیگر یافته احساس رضایت می کند حال اوشاد است اما نه آن شادی که علت آن در خارج است و 1- مقطعی و 2- سطحی است بلکه این شادی یک شادکامی اساسی ست زیرا چون از جنس وجود شماست بسان شفایی برای جان ماست.نه بسان شادی های روزمره ما که همگی محدود ، مصنوعی و سطحی هستند و مانند یک قرص مسکن عمل می کنند نه شفای کامل .مراقبه شفای کامل روح قبل از مرگ است.





فرشته یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:46 http://freshblog.blogsky.com/

این مطالب رو از کدوم کتاب در میاری منویسی؟؟ خیلی مفهوم دارن؟؟
ذن هم کار میکنی یا فقط میخونی؟؟

این داستان ها از سایت دکتر سولر استاد دانشگاه ریدر است و اگر روی نام انگلیسی هر داستان کلیک کنی منبع آن را می بینی . به کمک دوستان هم ترجمه می کنم.
آیا به نظر تو زندگی روزمره ی ما جدا از این داستان های ذن است ؟

[ بدون نام ] یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 15:53

با عرض ادب و احترام .
((فوکو ناکجاها را مکان‌هایی غیرواقعی می‌داند )) ! .
این عبارت بالا یعنی چه ؟!!
پدر پدر بزرگ من هم می دانست که (( ناکجا مکانی غیر واقعی ست )) . ....

چند آثار از این فیلسوف نما را خوانده ام. هیچ کدامشان به مذاقم سازگار نبود .
جامعه شناس لقبی نابجا و بیرحمانه برای این شخص است ! . 5 کتاب از فوکو را ز یر و رو کردم. تناقض در تمامی آثار موج می زند . در جایی تحلیل یک موضوع را ستایش و در جایی دیگر به آن می تازد . زندان و تیمارستان را به چالش می کشد و در جایی دیگر چالش را نشان ضعف بشری در رسیدن به جهان بینی روان پریشانه می داند ! .


نمی دانم علت این همه سرو صدا برای تعریف این شخص از کجا نشات می گیرد؟! .
ایشان دستاورد 30 سال به این سوی مان را بزرگترین دستاورد انقلابی جهانی در قرن بیستم قلمداد کرده ...... / اگر بتوانید متن نامه میشل فوکو که به مهندس بازرگان در
زمان تصدی اش را پیدا کنید وبخوانید بیشتر با این فلسفه دان بزرگ آشناخواهید شد.

روانش میشل شاد باد ! مشخصات نویسنده
ر.ر
http://sepehr22.blogfa.com
یکشنبه 14 بهمن ماه سال 1386 ساعت 3:35 PM

ر.ر یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 15:59 http://sepehr22.blogfa.com

با درود به سرکار خانوم اسماعیل زاده
بخاطر ایجاد این همه حس پویایی و ( تامل ) در وبلاگتان ; صمیمانه از شما تشکر می کنم.
بسیار عالی بود .

******

متاسفانه نمی دانم که چطور کامنت میشل فوکو در اینجا هم پست شده ! . حتمن اشتباه از من بوده !. با پوزش .

درود بر شما
پیام شما را در مورد فوکو با اجازه شما خودم به اینجا منتقل کردم تا سایر دوستان هم بخوانند . اگر اجازه بدهید به متن پست اصلی منتقل کنم.
متاسفانه مطالعه ای نسبت به افکار فوکو نداشته ام و از پیام شما استفاده کردم . در این برخورد عقاید من درس می گیرم.
حتما در مورد فکو بیشتر تحقیق می کنم

از شما بسیار سپاسگزارم

..

ر.ر دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:35 http://sepehr22.blogfa.com

خواهش می کنم خانوم اسماعیل زاده. هر طور که صلاح می دانید ....

فریدون دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 17:58 http://www.parastu.persianblog.ir

چه استاد ذن خوبی . کاش مدیر کل دانشگاه ما هم پیش این استاد تعلیم دیده بود . در نتیجه وقتی سر کار خسته می شدیم می رفتیم می خوابیدم و این همه ارزش اضافی برای مالیات های کلان تولید نمی کردیم.

یک بار در جایی خواندم در گوگل کارمندان هر ساعتی که مایل هستند سر کار خود حاضر می شوند و اتاق ها ماساژ و میزهای پینک پنگ و بیلیاد در آنجا هست که هر وقت مایل بودند بروند به این ورزش های سبک بپردازند و در همه ی اتاقهای بالشتک های بادی زیادی وجود دارد ولی... باید کاری معین را انجام دهند. گفتم شاید دانشگا ههای لندن هم اینجوری باشد که می فرمایید اینطور نیست!
.
.

محسن سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 23:06 http://after23.blogsky.com

من از روزی که این پست را گذاشته اید هر وقت به سراغ این وبلاگ میایم هوس آب خوردن میکنم. ولی حیف که کوزه ای دم دستم نیست. اگه بدونید که با کوزه آب خوردن چه قدر کیف داره؟
در مورد گوگل همین طور است که نوشتید. بوفه گوگل در تمام مدت کار باز است و همه چیز هم سرو میشود. روزهای تعطیل آبجو هم میدهند.-کفار- صلواتی هم میدهند. هر موقع هم که بخواهید میتوانید از بوفه استفاده کنید. ساعت بخصوصی ندارد. انواع و اقسام وسایل بازی مانند ترن برقی و پازل و غیره هم دارد. بسیاری از کارمندانش میز کارشان را با انواع و اقسام وسایل مورد علاقه شان تزیین میکنند.
ولی در نهایت پروژه ای را که در دست دارید باید به موقع تحویل دهید.
ولی کار طراح گوگل در صفحه اول جالب است. شاهد عینی که این جملات را از وی نفل کردم می گفت در یک اتاق کوچک نشسته بود و با یک مشت مداد رنگی نرم نرم و در سکوت مشغول کار بود و البته میلیاردر. چون یکی از سهام داران آنجاست.
چی میگفتم؟ آها! کوزه. برم کمی آب بخورم.
ممنون

همین پارسال در بازار یزد در کنار مغازه ی یک مرد خیلی پیر یک کوزه ی بزرگ آب بود وآنجا از آن آب که هم خنک بود و هم بوی خاک می داد خوردم. سالها پیش هم یک کوزه کوچک گوشه ی اتاق می گذاشتم و گاهی از آن می خوردم ولی کسی به نوشیدن از آن علاقه ای نشان نمی داد تا اینکه کم کم دیدم کثیفیهای کوزه از بین نمی رود تمام آلودگی و سیاهی توی هوا رفته بود تو جسم کوزه این بود که با خودم گفتم اینجا جای کوزه نیست جای کوزه در کوهستان با هوای پاک و پر از آب چشمه مزه می دهد.
.
کار کردن با کامپیوتر منظورم نوشتن برنامه و نگهداری شبکه نیاز به تمرکز و آرامش خیال دارد در غیر این صورت آن پیش می آید که ما خیلی جاها شاهدش هستیم . بنیانگذارن گوگل که بسیار جوان شروع کردند این موضوع را درک کردند و می بینیم قوی ترین موتور جستجو را ساختند.
.
کار کردن در اداره جات ما که خود بهتر می دانید چگونه است. فقط صبح کارت را به موقع بزنند بقیه ش دیگر تماشایی است.
با سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد